چگونه از تمام پتانسیل‌هایمان استفاده کنیم و به اهدافمان برسیم؟

آیا تاکنون برای‌تان پیش‌آمده است که احساس کنید پتانسیل انجام کارهای مختلفی را در خود دارید، اما از آن استفاده نمی‌کنید؟ شاید از تمام آنچه برای تحقق رؤیاهایتان لازم است، آگاهی داشته باشید و به‌خوبی بدانید برای رسیدن به آن‌ها چه کارهایی باید انجام دهید، اما به هر دلیلی خود را از حرکت در مسیر تحقق این رؤیاها بازمی‌دارید. در حقیقت هیچ حرکت رو به جلویی انجام نمی‌دهید.

چطور:  شاید در این میان عامل بازدارنده‌ای وجود داشته باشد که باعث ناتوانی شما در بهبود کیفیت زندگی‌تان شده باشد.با این حال، نیرویی که از اعماق وجودتان سرچشمه می‌گیرد، احساس نیاز به تغییر را در شما زنده نگه داشته است؛ نیرویی که شما را وادار می‌کند تا کیفیت زندگی خود را بهبود دهید و وارد مرحله‌ای تازه از زندگی شوید. در این مرحلهٔ تازه، خصوصیات و ویژگی‌های شما به‌گونه‌ای خواهد بود که توانایی دستیابی به اهداف‌تان را داشته باشید و امکان استفاده از تمامی پتانسیل‌ها برای‌تان فراهم خواهد شد. در این مرحلهٔ تازه، توانایی به‌ حداکثر رساندن نتایج حاصل از فعالیت‌هایتان را خواهید داشت.

در نگاه اول، احتمالا چگونگی استفاده از تمامی پتانسیل‌ها از لحاظ تئوری چندان پیچیده به‌نظر نمی‌رسد؛ شاید به این مسئله فکر کنید که کار زیاد و تلاش مداوم برای دستیابی به این هدف مهم کافی باشد، اما نباید فراموش کرد که این رویکرد، تنها تکه‌ای مهم و بزرگ از پازلی است که قصد تکمیل کردن آن را داریم. برای تکمیل پازل و رسیدن به تصویر کلی، تکه‌ها و عوامل کلیدی دیگری هم هستند که ما باید آن‌ها را پیدا کنیم و مد نظر قرار بدهیم و با استفاده از آن‌ها، کیفیت فعالیت‌هایی را که به‌منظور دست‌یابی به اهداف انجام می‌گیرند، به حداکثر برسانیم. برای یافتن این تکه‌ها و عوامل کلیدی، پیش از هر چیز باید ارزیابی مختصری از خود داشته باشیم. در ادامهٔ این مقاله با ما همراه باشید تا شما را با چگونگی این ارزیابی و کلید دستیابی به عوامل یادشده آشنا کنیم.

استفاده از تمام پتانسیل‌ها

استفاده از تمام پتانسیل‌ها اساسا به این معناست که در هر شرایط و موقعیتی سعی کنیم نتیجهٔ بهتری از فعالیت‌هایمان به دست بیاوریم؛ به این معنا که در زمان کمتر، فعالیت بیشتری انجام دهیم و در نتیجه آن، به نتایج بهتری دست پیدا کنیم. همه‌چیز به نتایج مربوط می‌شود، اما برای رسیدن به نتایج بهتر، پیش از هر چیز، باید تغییراتی در خودمان پدید بیاوریم و تغییر کردن مستلزم بهبود توانایی‌ها و مهارت‌ها و ارتقای آن‌هاست. اما دقیقا چگونه می‌توان این کار را انجام داد؟

به‌طور کلی اول باید مشخص کنید کجا قرار دارید و جایگاه فعلی‌تان کجاست. پس از آن هدف و جایگاهی که قصد رسیدن به آن را دارید مشخص می‌کنید و در نهایت، برنامه‌ای طرح‌ریزی می‌کنید که برای رسیدن به هدف‌تان بر اساس آن عمل خواهید کرد. این هدف بسته به موقعیت و زندگی شخصی شما هر چیزی می‌تواند باشد: ممکن است شایستگی و توانایی دریافت ترفیع شغلی را در خود ببینید و به‌دنبال دستیابی به آن باشید؛ یا ممکن است احساس کنید این پتانسیل در کسب‌وکارتان وجود دارد که آن را به سطح تازه‌ای از سودآوری ارتقا دهید. فارغ از آنکه هدف‌تان چه باشد، زمان آن فرا رسیده است که با خودتان صادق باشید و تلاش کنید برنامهٔ حرکت در مسیری را طرح‌ریزی کنید، که با گام برداشتن در آن بتوانید به نتایج بهتری دست پیدا کنید. بهتر است این کار را با پرسیدن سؤال‌های زیر از خودتان شروع کنید:

در حال حاضر در زندگی خود کجا قرار گرفته‌ام؟ به چه اهدافی می‌خواهم دست پیدا کنم؟
نسبت به جایگاه کنونی‌ام چه احساسی دارم و تا به اینجا به چه چیزهایی دست پیدا کرده‌ام؟
سطح کیفیِ تلاش‌ها و فعالیت‌های روزانهٔ من چیست؟
از پس انجام چه کاری به خوبی برمی‌آیم؟ به کجا باید برسم که احساس خوشحالی، رضایت و موفقیت داشته باشم؟
در حال حاضر کجا در حال تقلا کردن هستم؟
چه هدفی دارم که برای دستیابی به آن تقلا کرده باشم؟
جایی هست که احساس کنم پتانسیل و توانایی بیشتری برای پیشرفت داشته باشم؟ دقیقا در کدام حوزه‌ها؟
چرا این احساس را دارم؟ چه شد که تاکنون نتوانستم در این حوزه‌ها پیشرفت کنم؟
چگونه می‌توانم با استفاده از پتانسیل‌هایم به نتایج و بازده بهتری دست پیدا کنم؟
چگونه می‌توانم از موفقیت‌ها و شکست‌های گذشته درس بگیرم و از این تجربه برای داشتن آینده‌ای بهتر استفاده کنم؟
بالا بردن استانداردهای شخصی چگونه به من در دستیابی سریع‌تر به اهداف دلخواه کمک خواهد کرد؟

برای به حداکثر رساندن پتانسیل کامل، باید توانایی‌ها و مهارت‌های خود را ارتقا دهید. این ارتقا زمانی میسر می‌شود که مسئولیت بالا بردن استانداردهای شخصی‌تان را بپذیرید.

هر چیزی که تاکنون در زندگی به دست آورده‌اید، به‌خاطر استانداردهای شخصی‌ای بوده است که برای خود در نظر گرفته‌اید. اگر در موقعیت‌های مختلف، استانداردهای سطح پایینی برای خود داشته بوده باشید، آنگاه دستیابی به نتایج نه‌چندان مطلوب، جای تعجبی نخواهد داشت.

با رساندن استانداردهای شخصی به سطوح بالاتر، این توانایی را خواهید داشت که عملکرد خود را هم به سطوح بالاتری برسانید. زمانی که استانداردهای خود را بالاتر می‌برید، دیگر اهداف حد وسط شما را راضی نخواهد کرد. به‌جای این اهداف، اهداف جاه‌طلبانه‌تری برای خود در نظر می‌گیرید و فعالیت‌هایی را دنبال می‌کنید که با نتایج بهتری همراه باشند.

البته همیشه دستیابی به این استانداردهای بالاتر ممکن نیست، اما همین تلاش کردن برای رسیدن به آن‌ها، در مقایسه با هدف قرار دادن استانداردهای متوسط، شما را به هدف نهایی بسیار نزدیک‌تر می‌کند.

بالا بردن استانداردهای شخصی قدم اولی است که باید برای تحقق هدف نهایی برداشته شود. برای آنکه بتوانیم از تمام پتانسیل‌هایمان استفاده کنیم، عوامل دیگری هم هستند که حائز اهمیت‌اند و باید مد نظر قرار بگیرند.

به دو چیز نیاز دارید که کار خود در این زمینه را آغاز کنید: چشم‌انداز شخصی و شرح وظایف. در ادامهٔ مسیری که برای دستیابی به هدف پیش رو خواهید داشت، می‌توانید از این دو، به‌عنوان راهنما و دستورالعمل استفاده کنید. تنها این نکته را به‌خاطر داشته باشید که چشم‌انداز و وظایف‌تان باید متناسب با توانایی‌هایتان باشد.

هر کاری که انجام می‌دهید، باید در تناسب با توانایی‌هایتان باشد. البته این مسئله به این معنا نیست که نقاط ضعف خود را به‌کلی فراموش کنید؛ برای برطرف کردن و بهبود آن‌ها هم می‌توانید تلاش کنید، اما در نهایت این توانایی‌ها یا نقاط قوت شما هستند که امکان حرکت رو به جلو و پیشرفت را فراهم می‌کنند.

گام دوم به رسمیت شناختن این وظیفه است که همیشه باید به‌دنبال پیشرفت بود و بهتر و بهتر شد. به‌عبارت دیگر، باید به این مسئله واقف شد که انسان در تمامی طول عمر خود باید سعی کند چیزهای تازه یاد بگیرد. سعی کنید هر چیزی را که فکر می‌کنید برای دستیابی به اهداف بهتر کمک‌تان خواهد کرد، بیاموزید.

در گام سوم باید سعی کنید روحیه‌ای رقابتی در خود به‌وجود بیاورید. هر روز باید خود را به چالش بکشید تا امکان حرکت رو به جلو و نزدیک‌تر شدن به اهداف میسر شود. اگر خودتان را به چالش نکشید، پیشرفت نخواهید کرد و اگر پیشرفت نکنید، عملا امکان تغییر کردن هم وجود نخواهد داشت. اگر شما تغییر نکنید، نمی‌توانید انتظار تغییر اوضاع و شرایط را داشته باشید. به این شکل وضعیت شما همانند قبل باقی خواهد ماند و باز هم خود را از استفاده از تمام پتانسیل‌هایتان بازخواهید داشت.

نکتهٔ دیگری که برای استفادهٔ حداکثری از پتانسیل‌ها باید مد نظر داشته باشید، استقبال از انتقادها و بازخوردهاست. می‌توانید از این بازخوردها برای بهبود شرایط کمک بگیرید. بهتر است سختگیرترین منتقدتان خود شما باشد.

برای آنکه بتوانید خود را در حد استانداردهای سطح بالایی که برای خود در نظر گرفته‌اید، نگه دارید، باید نسبت به خودتان سختگیر باشید. افرادی که در زندگی به موفقیت‌های چشمگیر دست پیدا می‌کنند، همیشه مسئولیت‌پذیرند. آن‌ها به‌طور مداوم خود را به چالش می‌کشند تا سخت‌تر و بهتر کار کنند.

آخرین چیزی که به آن نیاز خواهید داشت، برنامه ریزی برای فعالیت‌هاست؛ برنامه‌ای که با استفاده از آن بتوان تمامی فعالیت‌های یادشده را در قالب یک مجموعهٔ واحد در کنار هم قرار داد. هدف اصلی این برنامه راهنمایی شما به سمت اهداف‌تان است. البته، به‌علاوهٔ کارکرد یادشده، می‌توان از برنامه‌ریزی به‌عنوان کاتالیزگری برای گسترده کردن مهارت‌ها، افزایش موقعیت‌ها و کسب تجربه‌های ارزشمند هم استفاده کرد (کاتالیزگر به ماده‌ای گفته می‌شود که سرعت واکنش شیمیایی را افزایش می‌دهد).

با این تفاسیر، می‌توان گفت برنامه‌ریزیِ شما نقش پلتفرمی را ایفا خواهد کرد که به شما کمک می‌کند از تمام توانایی خود برای دستیابی به اهداف‌تان بهره بگیرید.

طی چند بخش آتی مقاله، جزئیات و اطلاعات بیشتری دربارهٔ برخی مطالبی که تاکنون عنوان شده‌اند، در اختیارتان قرار خواهیم داد. اگر بخواهیم دقیق‌تر عنوان کنیم، موضوعات زیر را در ادامهٔ مقاله بررسی خواهیم کرد:

پرورش ذهنیتی با ریسک پذیری بالا؛
داشتن محرک فیزیکی برای ایجاد انگیزه؛
به چالش کشیدن خود با داشتن روحیهٔ رقابتی؛
داشتن چشم‌اندازی متقاعدکننده که مشوق حرکت رو به جلو باشد؛
مسئولیت‌پذیر بودن با استفاده از رویکرد خودانتقادی؛
داشتن آرزوهای بزرگ؛
پیدا کردن اعتماد به نفس لازم برای گذر از سد موانع؛
کسب مهارت‌های مرتبط با مدیریت به‌منظور کسب موفقیت بیشتر؛
داشتن برنامهٔ تندرستی مناسب به‌منظور تقویت انرژی.

هرکدام از نه موضوع یادشده در تحقق امکان استقاده از تمامی پتانسیل‌ها، به‌نوبهٔ خود نقشی مهم و اساسی دارند و باعث بهبود نتایج حاصل از فعالیت‌ها می‌شوند. توانایی و فعالیت‌های شما تنها در صورتی منجر به دستیابی به بهترین نتیجهٔ دلخواه خواهد شد که با تمام توان در مسیر بسط و گسترش موضوعات یادشده به زندگی شخصی خود گام بردارید. البته پیش از شروع بحث اصلی ذکر این نکته ضروری است که در این مسیر، هیچ‌گونه میانبُری وجود ندارد و رسیدن به موفقیت، تنها با تلاش فراوان امکان‌پذیر خواهد شد. اما اگر این باور قلبی را دارید که از توانایی لازم برای بهبود و بالا بردن کیفیت زندگی و تغییر شرایط خود برخوردار هستید، در ادامهٔ این مقاله با ما همراه باشید تا شما را با پیش‌نیازهای تحقق این هدف آشنا کنیم.

پرورش ذهنیتی با ریسک‌پذیری بالا

یکی از خصوصیاتی که به‌منظور استفاده از تمام پتانسیل‌ها باید مد نظر قرار دهید، ریسک‌پذیری بالاست. در زندگی هیچ‌چیز قطعی نیست و گاهی اوقات ممکن است نتیجهٔ تصمیم‌هایی که گرفته‌ایم، متفاوت از چیزی باشد که انتظارش را داشته‌ایم.

افراد موفق به این خاطر به جایگاه کنونی‌شان رسیده‌اند که هنگام رسیدن زمان تصمیم‌گیری‌های دشوار، از زیر بار آن شانه خالی نکرده‌اند. به‌علاوه، آن‌ها در مواجه با تصمیم‌هایی که فقط احتمال نزدیک‌تر کردن‌ آن‌ها به هدف را افزایش می‌داده است، ریسک ناشی از به نتیجه نرسیدن آن تصمیم‌ها را می‌پذیرفته‌اند.

البته منظور ما از ریسک‌پذیری، خطر کردن بی‌مهابا نیست و این دو با یکدیگر متفاوت هستند. اگر افراد موفق زیادی باشند که با ریسک کردن به جایگاه کنونی‌شان رسیده باشند، در سوی دیگر هم داستان‌های بی‌شماری وجود دارد از کسانی که بی‌گدار به آب زده‌اند و داروندار خود را از دست داده‌اند. بنابراین می‌توان گفت ریسک کردن هم ملاحظات و پیش‌بینی‌های مختص به خود را دارد.

پیش از آنکه ریسک انجام کاری را بپذیرید، باید معایب و مزایای احتمالی ناشی از آن را خوب ارزیابی کنید. هدف نهایی شما باید گرفتن تصمیمی باشد که کمترین ریسک و بیشترین امکان نتیجه‌بخشی را داشته باشد. البته رسیدن به چنین تصمیمی کار ساده‌ای نیست. گاهی‌اوقات نمی‌توان راجع به وقایع آینده اظهار نظر کرد و همه‌چیز نامعلوم به‌نظر می‌رسد.

داشتن میزان معقولی از دانش، درک و آگاهی نسبت به شرایط و موقعیت می‌تواند در تصمیم‌گیری کمک شایانی به شما کند. به این صورت می‌توانید از آینده‌نگری لازم برای اتخاذ تصمیم‌های حساب‌شده بهره‌مند شوید. البته در هر صورت همیشه میزان مشخصی از عدم‌قطعیت وجود خواهد داشت و این امری‌ست اجتناب‌ناپذیر. گاهی‌اوقات برای آنکه به ادامهٔ مسیر رو به پیشرفت خود ادامه دهید، باید تصمیم‌های دشواری بگیرید و البته این مسئله گاهی شجاعت شما را می‌طلبد و باید در صورت نیاز، رویکرد خود را با تصمیمی که گرفته‌اید سازگار کنید. فراموش نکنید که تنها در صورتی توانایی و فعالیت‌های شما منجر به دستیابی به بهترین نتایج ممکن خواهد شد که به خارج شدن از منطقهٔ امن‌تان تمایل نشان دهید و ریسک‌های لازم برای دستیابی به اهداف‌تان را بپذیرید.

داشتن محرک فیزیکی برای ایجاد انگیزه

دیگر نکته‌ای که برای استفاده از تمام پتانسیل‌ها اهمیت پیدا می‌کند، به وجود آوردن محرکی فیزیکی‌ است که با استفاده از آن بتوان به ایجاد انگیزه کمک کرد. محرک فیزیکی در واقع اشتیاق و انرژی‌ای است که از درون شما سرچشمه می‌گیرد، هنگام دشوار شدن شرایط با استفاده از آن می‌توان دوام آورد و به ادامهٔ مسیر فکر کرد. به‌علاوه، هنگام انجام فعالیت‌های تکراری و خسته‌کنندهٔ روزانه که افراد بسیاری را از ادامه دادن مسیر دلسرد می‌کند، با استفاده از محرک فیزیکی قادر خواهید بود انگیزه و علاقهٔ خود را حفظ کنید.

برای به‌وجود آوردن محرک فیزیکی مورد نیاز، باید هدفی نهایی برای زندگی خود در نظر بگیرید. منظور از هدف نهایی، هدفی است که از تمامی توانایی‌های شما و اهداف دیگری که برای خود در نظر گرفته‌اید، بزرگ‌تر و مهم‌تر باشد. در حقیقت باید به‌گونه‌ای باشد که زندگی کردن به خاطر آن ارزش پیدا کند.

محرک فیزیکی به ساختاری مشخص هم نیازمند است و باید با برنامه‌ریزی جامعی برای فعالیت‌های روزانه، از تداوم اثربخشی آن اطمینان حاصل کرد.

زمانی که این برنامه برای فعالیت‌ها طرح‌ریزی می‌شود، با قطعیت بیشتری برای دستیابی به اهداف عمل خواهید کرد. به‌علاوه، احتمال پایبندی به پروژه‌ها و اهداف در شرایط دشوار از سوی شما بیشتر می‌شود.

بسیاری از افراد، هنگام مواجه با سختی، کنار می‌کشند. به همین خاطر است که هیچ‌گاه امکان استفاده از تمام پتانسیل خود را پیدا نمی‌کنند. آن‌ها معمولا به‌خاطر دلایل بی‌مورد و نداشتن اعتمادبه‌نفس کنار می‌کشند. به‌عبارت دیگر، آن‌ها دانش، مهارت‌ها، منابع، حمایت یا تجربهٔ کافی برای به پایان رساندن وظیفه‌شان را ندارند و این‌ها دلایلی نیستند که به‌خاطرشان کار خود را رها کنیم و با گذشت زمان، می‌توان به هر یک از آن‌ها که نیاز باشد، دست پیدا کرد.

دیگر ویژگی‌هایی که سبب تداوم اثربخشی محرک فیزیکی می‌شوند، جسارت، اعتمادبه‌نفس و عزم و ارادهٔ کافی، برای رویارویی و مواجهه با مشکلات هستند. به‌علاوه به رویکردی با آرامش‌خاطر هم نیاز است تا در مواجه با موانع یا تأخیر موقتی برخی فعالیت‌ها، کنترل اوضاع از دست نرود. رویکردی که در آن به تغییر تمایل نشان داده شود و تغییر، به‌عنوان تجربه‌ای مثبت و سودمند شناخته شود.
به چالش کشیدن خود با داشتن روحیهٔ رقابتی

ویژگی دیگری که برای استفاده از تمام پتانسیل‌ها باید مد نظر قرار بگیرد، داشتن روحیه‌ای رقابتی است. البته منظور ما از روحیهٔ رقابتی این نیست که دائما از دیگران بخواهید با شما دوئل کنند. منظور این است که خودتان را به چالش بکشید تا بتوانید هر روز بهترین عملکرد ممکن را از خود نشان دهید.

هدف‌تان باید این باشد که در هر کاری که انجام می‌دهید، به‌دنبال دستیابی به برترین نتیجه باشید و هر روز به‌واسطهٔ فعالیت‌هایتان به پیشرفت‌هایی پایدار و تصاعدی دست پیدا کنید. با این تفاسیر، رقابت شما با خودتان خواهد بود. به بیان بهتر، با خود دیروزتان رقابت می‌کنید. می‌توانید از این معیار (مقایسهٔ فعالیت‌های امروز با روز گذشته) برای استفاده در استاندارد سنجش کارایی خود استفاده کنید.

برای اینکه از تمام پتانسیل‌های‌تان استفاده کنید، باید تلاش کنید تا حتی از بهترین عملکردتان هم عملکرد بهتری داشته باشید. استانداردهایتان را بالا ببرید و سعی کنید فعالیت‌های خود را بهتر انجام دهید. سعی کنید هر روز با روش‌هایی هر چند کوچک و جزئی به بهتر شدن نتایج کمک کنید.
داشتن چشم‌اندازی متقاعدکننده که مشوق حرکت رو به جلو باشد

داشتن چشم‌انداز برای استفاده از تمام پتانسیل‌ها

نکتهٔ دیگری که برای استفاده از تمام پتانسیل‌ها باید مد نظر قرار داد، داشتن چشم‌اندازی متقاعدکننده است که مشوق شما برای حرکت رو به جلو باشد. این چشم‌انداز اساسا به تعریفی ارتباط پیدا می‌کند که از موفقیت در بلندمدت دارید. دربارهٔ تصویری است که شما از خودتان در هفته‌ها، ماه‌ها و سال‌های آینده در ذهن دارید و قصد دارید شبیه به آن شوید. چنین چشم‌اندازی می‌تواند مشوق هر روزهٔ شما برای حرکت رو به جلو باشد.

داشتن چشم‌اندازی متقاعدکننده از آینده به شما کمک می‌کند تا به موانع و مشکلات اجتناب‌ناپذیری که در طول مسیر خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، خیلی فکر نکنید و به‌جای آن، تمرکزتان بیشتر بر چشم‌انداز واحدی باشد که از آینده در ذهن دارید.

البته، چشم‌انداز شما، منحصر به شخص شما نمی‌شود. در واقع باید جایی برای دیگر افراد هم در آن داشته باشید؛ با این رویکرد، هر دو طرف به منافعی خواهید رسید. برای این منظور باید حمایت آن‌ها را به خود جلب کنید تا در راه دستیابی به اهداف به شما کمک کنند.

استفاده از تمام پتانسیل‌ها فقط به شخص شما بستگی ندارد. افراد دیگر هم می‌توانند دانش، مهارت‌ها، ابزارها، منابع و حمایتی را که برای دستیابی به اهداف‌تان لازم دارید، در اختیار شما بگذارند و به این شکل، در استفاده از تمام پتانسیل‌هایتان به شما کمک کنند.
مسئولیت‌پذیر بودن با استفاده از رویکرد خودانتقادی

برای استفاده از تمام پتانسیل‌ها، باید پاسخگوی تمامی اقدامات و تصمیم‌هایتان باشید. به این معنا که مسئولیت کامل کاری را که انجام می‌دهید و نتیجه‌ای را که از آن حاصل می‌شود، بپذیرید.

رویکرد خودانتقادی یا خودارزیابی صادقانه برای مسئولیت‌پذیر بودن اهمیتی کلیدی دارد. باید با خودتان صادق باشید و با دقت و جدیت، پیشرفت‌تان را ارزیابی کنید. تنها به این طریق قادر خواهید بود خود را در موقعیتی قرار دهید که توانایی پدید آوردن تغییراتی را داشته باشید که در نهایت زمینه‌ساز حرکت رو به جلو و پیشرفت‌تان می‌شوند.

خواه‌ناخواه، در طول مسیر خود گاهی به اشتباه خواهید افتاد و گاهی شکست خواهید خورد. چیزی که اهمیت دارد این است که در چنین مواقعی باید از انداختن تقصیرات به گردن دیگران خودداری کنید و به‌جای آن، مسئولیت همه‌چیز را به‌عهده بگیرید، نتایج مثبت و منفی را ارزیابی کنید و در نهایت، از تجربهٔ حاصل‌شده برای اثربخشی بهتر فعالیت‌های آینده استفاده کنید.

افراد موفق اغلب بیشتر از دیگران به خودشان سخت می‌گیرند و با جدیت بیشتری خود را قضاوت می‌کنند. آن‌ها بالاترین استانداردها را برای خود در نظر می‌گیرند و از هر فعالیتی که انجام می‌دهند، انتظار برترین نتیجه را دارند. به همین خاطر است که در مقایسه با افراد عادی، به اهداف بسیار بیشتری دست پیدا می‌کنند.

شما نیز تنها در صورتی قادر خواهید بود از تمامی پتانسیل‌هایتان استفاده کنید که از یادگیری، پیشرفت و سازگار کردن خود با هر تجربهٔ جدید استقبال کنید. و البته دستیابی به این هدف تنها با مسئولیت پذیری کامل میسر خواهد شد.

داشتن آرزوهای بزرگ

برای استفاده از تمام پتانسیل‌ها، باید جاه‌طلب باشید و به‌شکلی مداوم، به اهداف و آرزوهایتان فکر کنید. این آرزوها وابسته به چشم‌اندازی هستند که از آیندهٔ خود دارید و نیز به محرک فیزیکی‌ای که پیش‌تر توضیحاتی در موردش داده شد. با استفاده از آن‌ها انرژی لازم برای پیشرفت و انجام فعالیت‌های روزانه را پیدا می‌کنید.

جاه‌طلبی با مفهوم فوریت در زمان هم ارتباط پیدا می‌کند. افرادی که واقعا جاه‌طلب هستند، سعی می‌کنند با فوریت کار کنند. به عبارت دیگر، آن‌ها اهداف قابل‌توجهی برای خود در نظر می‌گیرند که محدودهٔ زمانی مشخصی برای دستیابی به آن تعیین می‌کنند. این ویژگی زمان‌مند بودن اهداف، کار دستیابی به آن‌ها را به‌مراتب چالش‌برانگیزتر می‌کند.

افراد موفق، در طول مسیرشان بارها اهدافی برای خود در نظر می‌گیرند که عملا دستیابی به آن‌ها غیرممکن است. شاید بتوان هدف آن‌ها را به هدف کسی تشبیه کرد که می‌خواهد به ستاره‌ها دست پیدا کند. البته رسیدن به چنین هدفی محتمل نیست و آن‌ها خود به این مسئله واقف‌اند. اما زمانی که ستاره‌ها هدف قرار می‌گیرند، فعالیت‌ها و تلاش به‌قدری زیاد می‌شود که حداقل به ماه می‌توان دست یافت.

فارغ از آنکه اهداف بزرگی برای خود در نظر گرفته باشید یا نه، احساس جاه‌طلبی به شما در عبور از محدودهٔ آنچه تا پیش از این به نظرتان غیر ممکن می‌رسید، کمک خواهد کرد.

اعتمادبه‌نفس لازم برای گذر از سد موانع

برای استفاده از تمام پتانسیل‌ها باید به اعتمادبه‌نفس لازم برای گذشتن از سد موانع دست پیدا کنید.

اعتمادبه‌نفس اساسا ماهیت چندان ثابتی ندارد. گاهی‌اوقات برای دستیابی به آن تقلا می‌کنیم و در سوی دیگر، گاهی میزان اعتمادبه‌نفس‌مان بیش از حدی می‌شود که مورد نیاز است. البته برای بیشتر افراد، اعتمادبه‌نفس به خودشان ارتباط چندانی ندارد و بیشتر وابسته به اتفاقاتی است که در اطراف‌شان می‌افتد. وقتی همه‌چیز خوب پیش می‌رود و همه در کنار شما هستند، داشتن اعتمادبه‌نفس آسان خواهد بود، اما زمانی که روال معمول کارها به هم می‌خورد و دیگران زبان به انتقاد از شما می‌گشایند، حفظ اعتمادبه‌نفس کار آسانی نخواهد بود.

اعتمادبه‌نفس افراد موفق همانند افراد عادی بی‌ثبات نیست و از عزت‌نفس‌شان ریشه می‌گیرد. صرف‌نظر از اینکه اطراف‌شان چه اتفاقی رخ بدهد، آن‌ها مطمئن هستند که از پس انجام کارها برخواهند آمد، چراکه به عزت نفس بالایی دست پیدا کرده‌اند. این ویژگی، آن‌ها را از آسیب‌های ناشی از موانع زندگی و انتقاد اطرافیان به دور نگه می‌دارد.

البته افراد موفق با این اعتمادبه‌نفس به دنیا نمی‌آیند و به‌جای آن، در کنار کسب دانش، تجربه، حمایت، منابع، ابزارها و تجربهٔ بیشتر برای فائق آمدن بر مشکلات، به‌مرور زمان این ویژگی را در خود تقویت می‌کنند.

استفاده از تمام پتانسیل‌ها تا حدود زیادی به میزان اعتمادبه‌نفس شما بستگی دارد. وقتی اعتمادبه‌نفس داشته باشید، احتمال پذیرفتن ریسک انجام برخی فعالیت‌ها و خارج شدن از منطقهٔ امن، به‌منظور دستیابی به اهداف مطلوب، از سوی شما بیشتر می‌شود. اگر اعتمادبه‌نفس باشد، همه‌چیز ممکن است و در غیر این صورت، زندگی به تقلایی بی‌پایان تبدیل می‌شود.
کسب مهارت‌های مرتبط با مدیریت به‌منظور کسب موفقیت بیشتر

به‌منظور استفاده از تمام پتانسیل‌ها، باید به مهارت های مدیریتی دست پیدا کنید و اقدام به تقویت این مهارت‌ها کنید.

افراد موفق در جلب حمایت اطرافیان‌شان عملکرد خوبی داشته‌اند و این مسئله، یکی از دلایل اصلی موفقیت‌شان است. آن‌ها با استفاده از مهارت‌های مدیریتی خود قادر به انجام این کار بوده‌اند. مدیریت مبحث مهمی است و هر کسی که قصد استفاده از تمام پتانسیل‌های خود را داشته باشد، باید به‌خوبی آن را مطالعه و بررسی کند. باید مدام بر روی تقویت این دسته از مهارت‌ها کار کرد و چگونگی به خدمت گرفتن دیگران برای محقق کردن هدفی بخصوص را آموخت.

برای اینکه در مقام یک مدیر، عملکرد خوبی داشته باشید باید:

تیمی از افراد برای خود فراهم کنید که نقاط قوت شما را بیشتر کنند و از بابت نقاط ضعف خود بتوانید روی‌شان حساب کنید؛
افراد را به داشتن توانایی فعالیت قاطعانه و ابتکار عمل تشویق کنید؛
استانداردهای کارایی دیگر افراد را بالاتر ببرید؛
درحالی‌که دیگران را برای بروز خلاقانهٔ احساسات و شخصیت‌شان تشویق می‌کنید، با در اختیار گذاشتن بازخوردهای خود در اختیار آن‌ها، در انجام فعالیت‌ها درگیرشان کنید؛
به‌خوبی به صحبت‌های دیگران گوش بدهید و میان انتقاد و تحسین، تعادلی به وجود بیاورید؛
با دیگران همدل و مهربان باشید و در عین حال، نشان بدهید که از عقاید مشخصی پیروی می‌کنید و صلابت شخصیت خود را حفظ کنید؛
تنها به نظارت بر کار دیگران اکتفا نکنید. خودتان هم در پیشبرد فعالیت‌ها سهمی داشته باشید و سعی کنید از کارکنان‌تان مدیرانی لایق بسازید.

مدیران بزرگ و لایق به‌خوبی می‌دانند که چگونه باید برای دیگران ایجاد انگیزه کنند، چگونه پروژه‌ها را مدیریت کنند، چگونه به تسهیل روند فعالیت‌ها کمک کنند، چگونه گردش کار تیم خود را در اولویت قرار دهند (گردش کار به مجموعه فعالیت‌هایی اشاره دارد که برای تکمیل یک وظیفه لازم هستند)، چگونه کنترل بخش‌های لازم از فعالیت‌ها را به دیگران بسپارند و مهم‌تر از همه اینکه چگونه به‌شکلی مختصر، مفید و کارآمد، با دیگران ارتباط برقرار کنند.

در ادامه، تعدادی سؤال مطرح می‌شوند که با جواب دادن به آن‌ها می‌توانید به این نکته پی ببرید که آیا در مقام یک مدیر، عملکرد خوبی خواهید داشت یا خیر:

آیا به دیگران این فرصت را می‌دهم که دربارهٔ آنچه در ذهن دارند صحبت کنند؟
آیا زمانی که به نمایندگی از دیگران کاری را انجام می‌دهم، وفاداری خود به آن‌ها را حفظ می‌کنم؟
آیا از درگیر کردن خود در سیاست‌های محل کار دوری می‌کنم؟
آیا برای به وجود آوردن محیطی مثبت تلاش می‌کنم؟
آیا مسئولیت اشتباهاتی را که مرتکب می‌شوم، می‌پذیرم؟
آیا در انجام فعالیت‌ها شرکت می‌کنم و دیگران را هم تشویق به این کار می‌کنم؟

زمانی که در مقام مدیریت عملکرد خوبی از خود نشان دهید، امکان استفاده از تمامی پتانسیل‌های خود را خواهید داشت، چراکه در این صورت دیگر تنها به خودتان متکی نیستید و تیمی از افراد در اختیار شما هستند که به شما در تحقق اهداف‌تان کمک می‌کنند. باید سعی کنید به گونه‌ای بر زمان، انرژی، مهارت‌ها، منابع و دانش افراد تحت اختیار خود تأثیر بگذارید که تا حد امکان فعالیت‌هایشان در خدمت تحقق هدف شما قرار بگیرد و این مسئله برای استفاده از تمام پتانسیل‌ها اهمیتی کلیدی دارد.
داشتن برنامهٔ تندرستی مناسب به‌منظور تقویت انرژی

داشتن برنامهٔ تندرستی برای استفاده از تمام پتانسیل‌ها

برای استفاده از تمام پتانسیل‌ها لازم است انرژی داشته باشید تا فعالیت‌های روزانه را انجام دهید. زمانی که خسته و کسل باشید، پیدا کردن انگیزهٔ لازم برای دنبال کردن اهداف به مراتب دشوارتر می‌شود. میزان انرژی ما، نقش مهمی بر چگونگی پیشبرد فعالیت‌ها خواهد داشت.

زمانی که انرژی کافی در اختیار داشته باشیم، بهتر فکر می‌کنیم، انگیزه و علاقهٔ بیشتری به انجام کارها نشان می‌دهیم، تصمیم‌های بهتری می‌گیریم و در نهایت، به‌شکلی کارآمدتر فعالیت می‌کنیم. در سوی دیگر اما، اگر خسته و کسل باشیم، همه‌چیز کلافه‌کننده خواهد بود.

ورزش کردن منظم، خواب کافی و تغذیهٔ مناسب، مهم‌ترین عوامل تعیین‌کنندهٔ میزان انرژی در طول روز هستند. بدون بهره داشتن از انرژی جسمانی و ذهنی لازم برای پیشبرد فعالیت‌ها، امکان استفاده از تمام پتانسیل‌ها و دستیابی به اهداف میسر نخواهد شد.
سخن پایانی

سخن پایانی-استفاده از تمام پتانسیل‌ها

تعداد کسانی که در زندگی خود به تمام پتانسیل‌هایشان دست پیدا کرده باشند و صادقانه این ادعا را مطرح کنند، احتمالا چندان زیاد نخواهد بود. به هر عنوان، شما نیز در هر کجای این مسیر که باشید، بهتر است به‌خاطر داشته باشید که روند استفاده از تمام پتانسیل‌ها، هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد و همیشه چیزهای جدیدی هست که می‌توانید بدانید، یاد بگیرید و انجام دهید تا به سطح کیفی بهتری در زندگی خود دست پیدا کنید. تمامی این‌ها به پذیرفتن مسئولیت این نکته برمی‌گردد که اساسا هیچ پایانی بر روند یادگیری نمی‌توان متصور بود و مادام‌العمر، جریان دارد. باید به یادگیری، پیشرفت و توسعهٔ مهارت‌ها و توانایی‌های خود به شیوه‌های مختلف تمایل نشان دهیم و از آن‌ها به‌منظور دستیابی به اهداف و چشم‌اندازی که در زندگی برای خود مشخص کرده‌ایم، استفاده کنیم.

تمامی این‌ها البته بدون کار و تلاش محقق نخواهد شد. باید همیشه هوشیار و در انجام فعالیت‌هایتان ثابت‌قدم باشید و تنها در این صورت است که می‌توانید عملکرد بهتری نسبت به دیروز خود داشته باشید. همه‌چیز به این برمی‌گردد که بتوانید این روند را حفظ کنید و به‌مرور زمان مهارت و توانایی بیشتری پیدا کنید و نتایج حاصل از فعالیت‌هایتان بهتر و بهتر شود. به‌علاوه باید دانست که پایانی برای رشد و پیشرفت نمی‌توان متصور بود و باید همیشه به این روند پایبند بود. این مسیر اصلی‌ای است که با گام برداشتن در آن، امکان استفاده از تمام پتانسیل‌های خود را خواهید داشت.
منبع

The post چگونه از تمام پتانسیل‌هایمان استفاده کنیم و به اهدافمان برسیم؟ appeared first on توریسم آنلاین.

درباره نویسنده: administrator

ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *