چیزی که آدم را در سفر به کلاله گلستان مسحور میکند، زمین فراخیست که در آن پیش میرویم. انگار که آسمان به زمین دوخته شده باشد و در دلش جلو برویم. فقط هم همین نیست. ابرهای پنبهای که بالای سرماناند؛ از هر ابری که تا حالا دیدهایم سفیدتر و نزدیکتر به زمیناند. اسبها هم هستند که در دشتها برای خودشان میچرخند و دل از ما میبرند.
کلاله گلستان کجاست؟
کلاله در ۱۲۵ کیلومتری گرگان قرار گرفته و برای رسیدن به آن باید اول به گرگان برویم و شهرهای علیآباد، فاضلآباد، آزادشهر، و مینودشت و گالیکش را پشت سر بگذاریم تا بعد از ۲ ساعت به کلاله برسیم. اگر از تهران میخواهیم برویم بهترین مسیر، مسیر فیروزکوه است. به ساری میرسیم و بعد از آنجا به نکا، بهشهر، گلوگاه، بندرگز، کردکوی و بعد گرگان.
راه بهتر قطار تهران-گرگان است؛ یکی از زیباترین مسیرهای ریلی ایران. مسیری سرسبز که از روی پل ورسک میگذرد.
میتوانیم در طول مسیر مثلا در گلوگاه بایستیم و در اکبرجوجه گلوگاه که شعبه اصلی اکبرجوجه است غذا بخوریم.
کلاله شهر کوچکیست، اما از آن که بیرون برویم به جاهای دیدنی زیادی میرسیم. مثلا کجا؟
خالدنبی
برای اینکه یکی از حیرتانگیزترین جاهای ایران را ببینیم باید به کلاله گلستان برویم. در جادهای که انگار قرار نیست تمام شود رانندگی کنیم و به جایی برسیم که هزاران تپه ماهور دارد؛ به مخمل شبیه و آنقدر زیاد که هرچه نگاه میکنیم تمام نمیشود.
جادهای که در آن در حال رانندگی هستیم شباهت زیادی به جادههای قشم دارد؛ کوههایی از همان جنس. اما شکل کلاژی ابرها میگوید که در کلاله گلستانیم. برای رسیدن به خالدنبی راه طولانیست، هرچند میتوان تا پای آرامگاه خالد نبی با ماشین رفت. سبزی گنبد آرامگاه در بین آن تپه ماهوریها چیزی نیست که بتوانیم از آن دل بکنیم.
قبرستان خالدنبی
اما برای رفتن به گورستان عجیبوغریب نزدیک خالدنبی دیگر ماشینی درکار نخواهد بود. باید پای پیاده از مسیری باریک بگذریم. گورستان، انگار تکهایست جدا از این دنیا و شکل قبرها هم این حس را بیشتر القا میکند. اینجا، گورستانیست ۷۰۰۰ ساله که سنگقبرهایش به شکل آلت تناسلیست؛ خیلی از سنگ قبرها تخریب شدهاند و خیلی دیگر هم از حملههای شبانه جان سالم به در بردهاند.
بعد از طی مسیری حدودا ۴۰ کیلومتری گنبد کاووس تا کلاله که با خالد نبی ۵۵ کیلومتر فاصله دارد باید به سمت روستای گچیسو حرکت کنید (فاصله این روستا تا قبرستان ۶ کیلومتر است). از روستای گچی سو، دشت صاف و هموار ابتدای جاده تبدیل به دشتهای تپهای کوچک و بزرگ میشود.
آبشار لوه
جنگل ملی گلستان در همان نزدیکی کلاله است و وقتی در آن هستیم ممکن است گراز یا حتی خرس هم ببینیم؛ اما گرازها قبل از اینکه دست از پا خطا کنیم یا زیادی بترسیم لای درختها گم میشوند.
جاده کنار این جنگل را ۱۴ کیلومتر که به سمت شرق برویم، به جایی میرسیم که جنگل و آبشار لوه را میبینیم. جنگل، جزوی از آبشار لوه است و اسمش را هم از آن گرفته.
جنگلهای این منطقه از بکرترین جنگلهاییست که میتوانیم قدم در آن بگذاریم و کمی که برویم تابلوی سبزرنگ آبشار را هم میبینیم. این آبشارها مجموعهایست از چند آبشار کوچک و بزرگ که خزهایاند. مسافرانی که از تهران عازم مشهدند، سرراهشان معمولا سری هم به لوه میزنند.
پرورش اسب صوفیان
کلاله، جاییست که اگر کمی از خود شهر دور شویم میتوانیم اسبهای در حال پرورش را هم ببینیم. اسبهایی که آزاد و رها در دشتها برای خود اینطرف و آنطرف میروند.
برای دیدن این اسبها باید به روستای صوفیان در حومه کلاله برویم. در اینجا اصطبلی هست که اسب اصیل ترکمن در آن پرورش داده میشود؛ اسبهایی که قرار است در مسابقات اسبدوانی و کورسهای بهاره با اسبهای دیگر رقابت کنند و با تمام قوا بتازند. در این اصطبل امکان اسبسواری هم داریم.
چشمه زاو
در ۴۵ کیلومتری کلاله به چشمه زاو میرسیم. چشمه زاو یکی از چشمههای پرآب این منطقه است و در نزدیک گرگانرود قرار گرفته. ۴/۳ کیلومتر از مسیر روستای زاو بالا تا چشمه زاو نامناسب است و باید از جادههای خاکی بین مزارع و جنگل بگذریم؛ ولی به چشمه که برسیم خستگی رخت بربسته و میتوانیم نفسی تازه کنیم. دلیلی دیگر برای سفر به کلاله گلستان.
نوشته ۵ دلیل برای سفر به کلاله گلستان اولین بار در وبلاگ اسنپ تریپ. پدیدار شد.