طبیعتگری همیشه یکی از اصلیترین دلبستگیهایم در زندگی بوده است. دیدن درخت و جنگل و کوه و دشت و دریا روح مرا نوارش میدهد و برای چند ساعتی ذهنم را از همه دغدغههای دور و بر خالی میکند و فقط من میمانم و آوازهای طبیعت. گوشه و کنار ایران پر از این طبیعتهای بکر است. کافی است هر جاده خاکی و باریکی که دیدید وارد آن شوید و در انتهای مسیر به طبیعتی شگفتانگیر برسید. ایرانگردی برای کسانی که عاشق طبیعت هستند میتوانید بهترین راه گریز از زندگی روزمره باشد.
این مقدمه را گفتم تا سراغ خاطرات سفر به یاسوج بروم. سفری که از شهر سمیرم در استان اصفهان شروع شد و به اقلید در استان فارس ختم یافت. اگر به جز راهنمای سفر به یاسوج بخواهم نام دیگری بر این سفرنامه بگذارم ” دیدار با آبشارهای دوست داشتنی” را انتخاب میکنم.
همانطور که گفتم سفرم با بازدید از آبشار سمیرم شروع شد. شرق سمیرم را که ۴ کیلومتر به سمت شرق رفتیم به یک منطقه تفریحی دوست داشتنی در اعماق یک تنگه با دیوارهای سنگی رسیدیم. باید مسیری را در یک جاده باریک کوهستانی بالا می رفتیم تا به آبشار برسیم. نگران نباشید این مکان یک مکان خانوادگی است. از این لحاظ که شما میتوانید با افراد میانسال خانوادتان به آبشار سمیرم بروید چون در دامنه کوه سکوهایی به تعداد نسبتا زیاد برای نشستن و چادر زدن وجود دارد و همچنین در همه جای این پارک پله وجود دارد که بالا رفتن را برای افراد مسن راحتتر میکند. همچنین شما میتوانید با ماشین تا پایین آبشار بروید و این نیز برای کسانی که امکان پیادهروی ندارند یک مزیت محسوب میشوند. اما اگر پیادهروی برایتان سخت نیست. از درب ورودی تا آبشار درحالی که نگاهتان به دره سبز زیر پایتان است پیادهروی کنید و در هوای مطبوع و پاک طبیعت نفس بکشید و لذت ببرید.
آبشار سمیرم مکان امنی برای کمپ و چادر زدن است. شما میتوانید خصوصا در فصل تابستان با خیال راحت شب را در آبشار بمانید. سرویس بهداشتی و سوپر مارکت نیز در این پارک وجود دارد.
به یاسوج خوش آمدید
من و همسفرانم شب را در آبشار سمیروم نماندیم چون دلمان میخواست در این فرصت ۳ روزهای که داریم مکانهای بیشتری را ببینیم. پس از جاده سمیرم به یاسوج راهی یاسوج شدیم. هر چه پیش میرفتیم جاده رویاییتر میشد. اطرافمان را دشتهای سبز فرا گرفته بود و فقط رنگ بود و رنگ که انگار روی زمین پاشیده باشند. جاده کوهستانی بود و انگار انتهای مسیرمان قرار بود به ابرها برسد. آنطور که ما میراندیم یعنی با احتساب توقفهای وقت و بیوقت بین راه و لذت بردن از طبیعت اطرافمان حدود ۲ ساعت و نیم در راه بودیم. دروازههای شهر یاسوج را که رد کردیم و وارد شهر شدیم ساعاتی از شب سپری شده بود اما شهر روشن و زنده بود. دستفروشها هنوز داشتند اجناسشان را عرضه میکردند و دکههای روشن قهوهفروشی هم چند متر به چند متر وسوسهانگیز مسافران را صدا میزدند. زندگی شبانه در این شهر چهرهاش را به ما نشان داده بود.
شنیده بودیم در بیشتر پارکهای یاسوج امکان چادر زدن وجود دارد و ما هم قصدمان کمپ کردن و گذراندن شب در یاسوج بود. به سوی پارک ساحلی راندیم؛ پارکی که چند بومی گفته بودند بهترین مکان برای چادر زدن است. پارک بزرگی بود اما تعطیلات چند روزه و مناسب بودن یاسوج بهعنوان یک مقصد بهاری و تابستانی باعث شلوغی بیش از حد پارک شده بود. درواقع شهر را مسافر برداشته بود و کنترل آن برای شهر محرومی مانند یاسوج که به صنعت گردشگری جزو اولویتهایش نیست؛ کار سادهای نبود. شب را در این پارگ ماندیم. قرار بود قردا صبح یاسوج گردی چند ساعتهمان را شروع کنیم. پارک امن بود و راحت ولی سه مشکل بزرگ برای وقتهایی که شهر با تعدد مسافران روبهروست داشت. اولین مشکل کمبود سرویس بهداشتی و البته خدمات بهداشتی، دومین مشکل کمبود جایگاههایی برای استفاده مسافران از پریز برق و مشکل سوم کمبود جایگاههایی برای استفاده روزانه مسافران از آب برای کارهایی مانند ظرف شستن، وضو گرفتن و… بود. با تمام این مسائل شب را به پایان رساندیم و صبح رفتیم تا آبشار یاسوج را ببینم.
آبشار یاسوج در مرکز این شهر قرار دارد. یک مکان دسترسی به آن بیشتر وجود ندارد که این کار را برای زمانهایی که مسافران زیادی خواهان بازدید از این آبشار هستند سخت میکند. تا آبشار میتوانید با ماشین بالا بروید اما توصیه من این است که در مواقع شلوغی ماشین خود را قبل از ورودی پارک کنید و پیاده در این مسیر قدم بزنید. در طول مسیر درختان کهن و جویهای آب بزرگی را میبینید که منبع آبشان آبشار است. همچنین باغها و رستورانهایی هم در در این مسیر وجود دارند که بهطور کلی آبشار یاسوج را شبیه به دربند تهران میکنند. پس از گذشتن از ورودی محوطهای وجود دارد که چند مغازه کوچک در آن قرار گرفته است. همین مسیر را که ادامهدهی به آبشار یاسوج خواهی رسید.
ما پس از بازدید از آبشار تصمیم گرفتیم نهار را در مکان بکری بگذرانیم که خستگی و کلافگی ناشی از شلوغی آبشار یاسوج را از تنمان بزداید. بهترین گزینهای که به آن رسیدیم تنگ مهریان بود. تنگ مهریان در ۵ کیلومتری جاده یاسوج به اقلید قرار دارد بنابراین علاوهبراینکه مکان بکر و مناسبی برای استراحت یکی دو ساعته است در مسیری که ما برای دامه سفرمان در نظر داشتیم قرار دارد. درباره جاده یاسوج به اقلید در ادامه سفرنامه سفر به یاسوج مفصل توصیح خواهم داد. حالا برگردیم به تنگ مهریان؛ تصور کنید میان رودخانه مهریان و کوه دنا درحال رانندگی هستید یعنی به یک سو که سر میگردانید رودخانه و به سمت دیگر کوه میبینید؛ این جاده فوقالعاده؛ جادهای بود که ما را به تنگ مهریان رساند. در کنار رودخانه بساط پیک نیک را فراهم کردیم و نهار خود را آماده کردیم آب رودخانه آنقدر خنک بود که وقتی دستو صورتمان را با آن شستیم؛ تمام خستگی و گرمای سفر از تنمان شسته شد. البته حواسمان بود که گول ظاهر آرام این رودخانه را نخوریم چون همین چند سال پیش بود که تنگ مهریان عدهای را به کام مرگ کشیده بود. چند ساعتی در کنار رودخانه استراحت کردیم البته در چند متری جایی که برای استراحت نشسته بودیم امامزاده روستای مهریان قرار داشت که می شد از سرویس بهداشتی آن استفاده کرد و تلفنهای همراه را برای ادامه سفر شارژ کرد. زنان روستا با لباسهای محلی پر نقش و نگار و فوقالعاده زیباشان به زیارت میآمدند. مردم خونگرم و مهربانی بودند؛ نه مثل جنوبیها که خودشان سر صحبت را با مسافر باز میکنند ولی وقتی از آنها حتی یک سوال ساده میپرسیدیم از هیچ کمکی دریغ نمیکردند.
به سوی مرتفعترین آبشار چشمهای جهان
بازدید از دیدنیهای یاسوج را بهخاطر وقت کمی که داشتیم بههمین جا ختم کردیم و سفر به کهگیلویه و بویر احمد را با قدم گذاشتن در جاده یاسوج به اقلید پی گرفتیم. تا قبل از این فکر میکردم زیباترین جادهای که در ایران دیدهام جاده چالوس است اما جاده یاسوج به اقلید با قدرت تمام جای این تصور را در ذهنم گرفت.
این جاده کوهستانی اگرچه بعضا دو طرفه میشد و بنابراین رانندگی در آن نیز سخت میشد اما آنقدر طبیعت اطراف زیبا بود که سختیها را میشد به جان خرید. در یک طرف جاده کوههای سر به فلک کشیده را میبینید و در طرف دیگر درهها و دشتهای سبز را. در این جاده میتوانید بیش از صد رنگ در دل طبیعت بازشناسی کنید. این رنگها بسته به میزان نور، میزان بارندگی و اینکه در کجای جاده هستید متفاوت است. مقصد ما آبشار مارگون بود. برای رسیدن به این آبشار باید از مرز استان کهگیلویه و بویر احمد میگذشتیم و وارد استان فارس میشدیم. در طول مسیر چادرهای عشایری را دیدیم که در دشتها چادر زده بودند. این بازدید برای من یک تجربه ناب و جدید بود زیرا تا به حال فرهنگ مردم عشایر را از نزدیک ندیده بودم. از عشایر دوغ محلی بهعنوان سوغات یاسوج خریدیم. در دل دشتها و تپهها عکس انداختیم و پس از این توقف کوتاه مسیر دو ساعتهمان به آبشار مارگون را ادامه دادیم.
هر چه به آبشار نزدیکتر می شدیم هوا خنکتر و جاده دیدنی تر میشد پس از طی کردن مسیری حدودا ۲ ساعته باید از جاده یاسوج به اقلید دل میکندیم و وارد جاده مارگون میشدیم. این جاده کوتاه تا مارگون به حدی زیبا بود که ترجیح میدادیم تمام صداهای اطرافمان قطع شود تا بتونیم غرق صدای طبیعت و محسور آن همه زیبایی شویم. بالاخره به آبشار رسیدیم، جایی که واقعا چشم به راه دیدنش بودیم. برحسب تجربه ماشین را ابتدای مسیر پارک کردیم و پیاده به سوی آبشار رفتیم. مسیر رسیدن به آبشار فوقالعاده زیبا بود. انگار سر در ابرها داری و زیر پایت بهشت قرار دارد. یک مسیر خاکی را پیادهروی کردیم از یک پل چوبی زیبا رد شدیم تا به آبشاری منحصربهفرد و بسیار مرتفع رسیدیم. هوای فوقالعاده خنک، قطرات آب که روی صورتمان میپاشید و طبیعت کوهستانی سبز اطراف آبشار با کلمات قابل توصیف نیست. اگر اهل طبیعتگردی باشی برایت تحمل گرما و شلوغی تعطیلات ارزش دیدن چنین منظرههای بکری را دارد. اقامت در آبشار مارگون نیز مانند آبشار سمیرم امکانپذیر بود. سکوهای مخصوصی برای چادر زدن گردشگران تدارک دیده بودند. همچنین در این مکان رستورانهایی که ماهیهای بومی این منطقه را کباب میکردند وجود داشتند؛ قزلآلای کبابی در آبشار مارگون طرفداران زیادی داشت. اما به خاطر وجود آبشار از نیمه شب به بعد کمی هوای این منطقه سرد میشد.
ما پس از بازدید از آبشار جاده مارگون را برگشتیم و در جاده اقلید به یاسوج باغهایی را دیدیم که امکان چادر زدن را برای مسافران با دریافت هزینه فراهم کرده بودند. در واقع ما از این ایده خوشمان آمد. این باغها خصوصی بودند و بنابراین محیط و سرویس بهداشتی آنها بسیار تمیز تر از پارکها بود، محیط ساکتی داشت و و همچنین بسیار امن بودند. همچنین این ایده خوبی بود تا مردم آن منطقه بتوانند درآمدی هر چند کوچک از گردشگری داشته باشند. بنابراین ما ترجیح دادیم شب را در یکی از این باغها بگذرانیم.
در راه برگشت از یاسوج
صب روز سوم از از جاده شهرکرد به سمت اصفهان راه افتادیم تا در مسیر برگشت هم یکی از زیباترین جاده های ایران را ببینیم. تجربه این سفر برای من تجربهای فوقالعاده ارزشمند بود. جدا از دیدن چنین جاذبههای بکری آشنایی با بخشی از فرهنگ اقوام ایران این تجربه را برایم ارزشمندتر کرده است. اگر این سفرنامه را خوانید و مشتاق شدید از یاسوج دیدن کنید تاکید بر چند نکته حتما در طول سفر به دردتان میخورد. اولین نکته اینکه زمانی را برای سفر انتخاب کنید که شلوغ نباشد زیرا گیر کردن در ترافیک جادههای کوهستانی علاوهبراینکه شما را کلافه میکند باعث جوش آوردن ماشینتان هم میشود. نکته دوم اینکه مطمئن باشید مکانهای مناسب زیادی برای چادر زدن در طول این سفر پیدا میکنید و اگر اهل چادر زدن نیستید اقامتگاه بومگردی و هتل نیز در شهر وجود دارد. سوم اینکه بخش بیشتر سفر به یاسوج طبیعتگردی است پس اگر به چنین سفرهایی علاقه ندارید احتمالا به شما خوش نخواهد گذشت و نکته آخر اینکه یادتان نرود دینتان به یاسوج زیبا و دوست داشتنی را با آلوده نکردن طبیعت بکرش و خرید سوغات این شهر مانند لبنیات محلی و صنایع دستی یاسوج؛ ادا کنید.
منبع
نوشته در جستجوی آبشارهای زیبا به یاسوج بروید اولین بار در پارس توریسم. پدیدار شد.