میراثفرهنگی برای حفاظت از شهر باستانی شوش، با مدیریت شهری شوش معاملهای کرد تا با دادن ۵۰۰ هکتار از عرصهی شوش، دستکم برای همیشه ۷۰۰ هکتار باقی مانده را حفاظت کند اما مدیریت شهری، به زودی این تعهد را فراموش کرد و خواستار ادامهدادن پروژههایش شد.
ایسنا: شهرام زارع – باستانشناس – در نشستِ «نابودی میراث بشری در شوش؛ تاملی در مسائل ثبت ملی و جهانی مجموعه تاریخی شوش» که توسط جامعه باستانشناسی ایران در دانشگاه تهران برگزار شد، با اشاره به اتفاقی که مدتی است در شهر شوش در حال رخ دادن است، گفت: مدتی است یک پل روگذر، در شهر شوش با این توجیه که نما یا کارآمدی مناسبی نداشته، پیش از آنکه جایگزین مناسبی برای آن ایجاد کنند، از سوی شهرداری این شهر تخریب شده است. همزمان، مقامات شهری به ایجاد زیرگذری در درون عرصه باستانی شهر تاریخی شوش تصمیم گرفتهاند که با واکنش درست و به جای سازمان میراث فرهنگی، موقتاً متوقف شده است.
او با بیان اینکه، این اعتراض باعث ایجاد تحرکاتی بین تعدادی از شهروندان شوش شده، اظهار کرد: از سوی دیگر گروهی نیز با استفاده از این فرصت به جای آنکه ریشه واقعی مشکلات را ببینند سازمان میراث فرهنگی را عامل این ماجرا معرفی کردهاند. به عنوان پژوهشگرانی که وابستگی اداری به سازمان میراث فرهنگی نداریم و منتقد برخی از سیاستهای آن نیز هستیم، در این زمینه از ایستادگی مدیران سازمان مذکور در برابر تجاوز و تعرض شبانهای که با استفاده از ماشین آلات سنگین به عرصه و حریم مجموعه باستانی شوش شده است، حمایت میکنیم.
وی با ابراز همدردی با شهروندان شهر شوش برای اتفاقاتی که در آنجا رخ داده، اظهارکرد: میدانیم که احداث «زیرگذر» برای شهری مانند شوش کمترین کوشش برای برآوردن فهرست بلند نیازهای مردمِ این شهر است. شوش با امکانها و قابلیتهایی که دارد شایسته رشد و رونقی است که متأسفانه به دلیل کوتاهی مسؤولان و مدیران تاکنون محقق نشده است. جبران این کوتاهی نیز با حمله شبانه به میراث تاریخی و فرهنگی این شهر و نابودی سرمایه های بالفعل و بالقوه آن میسر نمیشود.
این باستانشناس با تاکید بر اینکه در شهرهایی که آثاری در فهرست میراث جهانی دارند به اقتضای وجود این محوطه ها ضوابط و قواعدی نیز تدوین شده که بر اداره امور شهر تأثیراتی داشته است، ادامه داد: اگر این ضوابط و قواعد از سوی مدیران و متولیان برای ساکنان و اهالی پیرامون این محوطه ها به درستی تبیین نشوند ممکن است از آن به «دردسر و محدودیت» تعبیر کنند.
زارع گفت: کمتر شهری را سراغ داریم که اثری در فهرست میراث جهانی داشته باشد و مردم نپرسند که: اصلاً نگهداری این آثار و محدودیت هایی که – مثلاً در ساختوسازها- به وجود آورده چه فایده ای برای ما دارد؟ شواهدی که بحران اخیر شوش هم یکی از آنهاست، نشان می دهد که متولیان و مدیران محوطههای میراث جهانی در تبیین اهمیت فرهنگی این آثار ناتوان بوده یا در انجام آن قصور کردهاند.
برداشتهای نادرستی نسبت به موضوعات میراثی مطرح میشود
وی با بیان اینکه مجموعه باستانی شوش نزدیک به ۹۰ سال است که در فهرست میراث ملّی به ثبت رسیده و دستکم دو بار، یکی در اواخر دهه ۱۳۶۰ و دیگری اواخر دهه ۱۳۸۰ تعیین عرصه و حریم شده است، ادامه داد: این محوطه سه سال پیش نیز در فهرست میراث جهانی به ثبت رسید. با وجود این، مدیران میراث فرهنگی و مسؤولان شهری و استانی نه شرایط حفاظتی مناسبی برای این مجموعه ایجاد کردهاند و نه از قابلیتهای تاریخی و فرهنگی و حتی اقتصادی آن برای ایفای نقش در زندگی شهری بهره برده اند و نه کوششِ درخوری برای شناساندنِ اهمیت و ارزشهای آن داشتهاند.
او با بیان اینکه اگر موضوع شوش به درستی و با دقت لازم مورد بحث و بررسی قرار نگیرد در آینده شاهد بحران های بیشتری از این دست خواهیم بود، تاکید کرد: به همین دلیل است که تأمل درباره این موضوع در دانشگاه – اگر به طور جدی پیگیری شود- می تواند مهم باشد و نتایج خوبی به بار آورد.
وی اظهار کرد: اتفاقات شوش نشان داد که در کنار دانش های دیگری که از آنها غفلت کرده و می کنیم «باستانشناسی شهری» تا چه حد مهم است. امروز در شوش مسایل مهم باستانشناسی در «کف خیابان» طرح شده و آشکار است که در چنین شرایطی نمی توان بررسی دقیقی انجام داد و تصمیم مناسبی گرفت. اظهار نظر برخی از مسئولان و مقامات شهری شوش و برخی معترضان نشان میدهد که تا چه حد برداشت های نادرستی نسبت به موضوعات علمی، باستانشناسی و میراثی دارند. این امر اگرچه به تنزّل سطح کلی علم و ناآگاهی تاریخی در جامعه ما اشاره دارد، اما در این مورد خاص نمیتواند بی ارتباط با کم کاری و ناتوانی مدیران میراث جهانی شوش باشد.
شهر جدید شوش به خرابههای شوش باستانی وابسته است
محمدتقی عطایی – سرپرست برنامه تعیین عرصه و حریم مجموعه جهانی شوش -، نیز در این نشست با ارائه تصاویری از وضعیت محوطه باستانی شوش در زمان کشف این محوطه و چند سال بعد از آن و وضعیت تعیین عرصه و حریم شوش از سال ۸۷ به بعد اظهار کرد: حرفها درباره شوش از دو محدوده ملی و جهانی است.
او ادامه داد: پژوهشهای جدی و علمی باستان شناسی از دهه 1850 میلادی با ورود «ویلیام کنت لوفتوس» انگلیسی آغاز شد، او موظف بود مرزهای ایران و امپراتوری عثمانی را در این زمان تعیین کند در کنار کارش علاقهمند به انجام اقدامات بررسی برای شوش شد. او اولین توصیف از خرابههای شوش را ارایه میدهد که در آن وسعت پراکندگی ویرانهها و آثار را بسیار فراتر از آنچه امروز شهر باستانی شوش میدانیم نشان داده است.
وی با تاکید بر این که نخستین تصویرها از این محوطه به پرواز «اریک اشمیت» از بالای محوطه شوش برمیگردد. او تصاویری استثنایی از شوش تهیه کرده است و ویرانهها و زمینهای اطراف خالی از سکنه شوش را به جز چند مهمانسرا و زائرسرا نشان می دهد، گفت: از ۱۹۴۷ هنوز اطراف شوش هیچ اسکانی وجود نداشت. موجودیت شهر جدید شوش به شهر کهن وابسته است. با ورود باستان شناسان به شوش از ۱۹۸۰ و نیاز به نیروی انسانی به مرور مردم به این منطقه روی میآورند. هستهی اولیه شهر جدید شوش همین است، بنابراین شهر جدید کاملا وابسته به خرابههای شوش و عملیات باستان شناسی از 1888 به بعد میشود.
عطایی به وضعیت تدریجی این محوطه اشاره و افزود: تا سالهای 1330 خورشیدی بخشهایی از شمال و غرب شهر شوش مسکونی شده اما هنوز بخش های وسیعی خالی از سکنه مانده بود. امروزه دکلهای مخابراتی از سطح منظر بالا آمده، ساختوسازها در اطراف محوطه وضعیت چندان مناسبی ندارند. برج غربی تپۀ آپادانا و بخشی از کاخ شائور در غرب کاخ آپادانا با یک خیابان از یکدیگر جدا میشوند، خانهسازیها تا پای تپه آکروپل ادامه دارد و حتی مردم بخشهایی از تپه را میتراشند تا مساحت خانهها را افزایش دهند.
از یک طرف کارخانه و از سمت دیگر هتلها در شوش سربلند میکنند
او به ایجاد کارخانه آسفالت شهر شوش که متعلق به شهرداری در محوطه تاریخی شهر است اشاره کرد و گفت: قرار بر این بود که به مرور شهرک “دانیال” در بخشهای بیرونی خرابهها ساخته شود و زمینهای موجود در پای تپۀ آپادانا و آکروپل تملک شود تا عرصه، آزاد شود اما ان اقدام با وقوع انقلاب به نتیجه نرسید. امروزه در شرق، شمال و غرب محوطه خانههای جدید دورتادور خرابه های شوش ایجاد شده است و فقط از سمت جنوب یعنی اراضی حسین آباد، فضای اطراف شهر باستانی شوش خالی است. هر چند معتقدیم احتمال دارد تا ۱۰ سال آینده تصویر این بخش از شهر شوش نیز مانند سه ضلع دیگر پر از خانه شود.
این باستانشناس با اشاره به طرحهایی که در طول ۱۰ سال اخیر برای محوطه شوش تهیه شده بود مانند ساخت «هتل لاله» اظهار کرد: با کلنگزنی در این منطقه نهایتاً یک زمین در عرصه شهر شوش مانند زمین فوتبال خاکبرداری شد، در بخشی از دیوارها دو خمره دوره اشکانی به دست آمد که نشان میداد چه حجمی از آثار باستانی در اثز این اقدام نابود شده است. امروز آن زمین به چالهای برای زبالهها تبدیل شد و در حال پُر شدن با زبالههاست.
مردم شوش درخواست گودبرداری در زیرزمین را دارند!
او با تاکید بر اینکه برای تعیین عرصه نیز این محوطه با چنین مسائلی روبهرو بود، تصاویری را نشان داد که تعدادی از مردم معترض در محوطه شوش تحصن کرده اند و روی بنرهایی که در دست دارند این جمله نوشته شده است؛ ” ساخت و ساز در ارتفاع و زیر زمین خواستهی ماست؛ متولیان میراث فرهنگی، محوطه باستانی شوش رها شده است.” این درحالی است که طبق ضوابط عرصه و حرایم ملی و جهانی این کار ممنوع است.
شوش ۱۲۰۰ هکتار است نه ۳۶۰ هکتار
وی که تعیین عرصه و حریم شهر باستانی شوش برای تهیه پرونده ثبت جهانی را برعهده داشته است، گفت: وقتی ما در زیر سطح شوش حفاری میکنیم به آثاری برخورد میکنیم در واقع حاصل کار ما این بود که شوش نه ۳۶۰ هکتار، بلکه ۱۲۰۰ هکتار مساحت عرصه دارد.
او با اشاره به اظهارنظر کارشناسی استاد مهدی رهبر در این محوطهی باستانی که بعد از پایان جنگ تحمیلی به شوش رفت، اظهار کرد: این محوطه در آن زمان آسیب زیادی دیده بود بنابراین از اقدامات مثبت این باستانشناس، آن بود که به صورت اضطراری اطراف شهر شوش را علامت گذاری کرد و مساحت آن را ۳۶۰ هکتار مشخص کرد. کار حتی از دید او یک اقدام ابتدایی بود تا در زمان مناسب در مورد این محوطه باستانی تصمیمات مناسبی گرفته شود اما گمانهزنیها نشان داد توسعه لایه های باستانی فراتر است و شهر جدید شوش داخل عرصه قرار دارد.
عطایی با اشاره به درخواست یکی از بومیهای شهر شوش برای ساخت هتل که به مرور به هتل امیرزرگر معروف شد، گفت: ساخت این هتل با مخالفت مواجه شد، البته متولیان این هتل این بهانه را مطرح کردند که در گذشته روی این زمین خانه سازی شده و در نهایت آن چه که باید از گذشته وجود میداشته، از بین رفته است اما با انجام گمانهزنی به کف پوشی از دوره هخامنشی برخورد کردند که احتمال ارتباط آن با کاخ شائور وجود دارد.
۵۰۰ هکتار را دادند تا ۷۰۰ هکتار باقی بماند، اما …
وی با اشاره به صحبت هایی که در مورد رابطه عرصه جهانی و ضوابط مصوب عرصه ملی مطرح میشود، گفت: میگویند زیرگذر، در عرصه جهانی شوش قرار ندارد بنابراین مشکلی نیست. این در حالی است که عرصه شوش ۱۲۰۰ هکتار است وقتی این بحث مطرح شد و به سازمان میراث فرهنگی اعلام شد، معاون میراث فرهنگی در این زمینه بحث کرد که در این شرایط انجام هیچ کاری در این محوطه امکان ندارد تمام شهر شوش در داخل عرصه قرار گرفته است.
مدیریت شهری شوش زیر قولش زد/میراثفرهنگی ۵۰۰ هکتار را به باد فنا داد
او ادامه داد: بنابراین طبق توافقی که بین سازمان میراث فرهنگی و مسوولین شهری شوش انجام شد ۵۰۰ هکتار از عرصه را خارج و درون حریم درجه یک با ضوابط خاص مشخص قرار دادند و تاکید شد که حفر زیر زمین باید در محوطه ممنوع باشد، از سوی دیگر علیرغم همکاری چشم گیر سازمان میراث فرهنگی با شهرداری شوش، متاسفانه سازمان میراث فرهنگی تعهدنامهای را با مسوولین شهری شوش منعقد نکرد یا ما از انعقاد آن بی اطلاع هستیم که ۵۰۰ هکتار از عرصه شوش از عرصه خارج شود تا مردم با مشکلی مواجه نشوند و از سوی دیگر مدیریت شهری تعهد دهند که از همه ۷۰۰ هکتار بعدی به طور کامل حفاظت کنند.
عطایی اظهار کرد: اما متاسفانه امروز خواستههای شهرداری شوش بیشتر شده است، به اندازهای که وقتی زمزمههای ثبت جهانی مطرح شد متاسفانه علی رغم صرف هزینههای مادی و معنوی همان میزان ۳۶۰ هکتار استاد مهدی رهبر که در پایان جنگ مشخص کرده بود، را به عنوان عرصه ثبت جهانی مدنظر قرار دادند.
ملاک عمل ارگانها ضوابط ملی است نه جهانی!
او با اشاره به انجام درخواستهای بین المللی و مکاتباتی که با یونسکو برای عرصه واقعی شهر جهانی شوش انجام شده بود، گفت: متاسفانه هیچ گوش شنوایی نبود و عرصه ملی ۷۰۰ هکتار در نظر گرفته نشد؛ سازمان میراث فرهنگی هم روی عرصه 360 هکتاری برای بحث میراث جهانی تاکید کرد اما ملاک عمل همه وزارتخانهها و ارگانها در داخل کشور ضوابط عرصه ملی است نه جهانی.
به جای رعایت ضوابط یونسکو در شوش، پارکور برگزار کردند
او ادامه داد: آنچه موافقان زیرگذر به آن توجه نمی کنند این است که ضوابط یونسکو بیشتر به منظر و حفاظتها برمیگردد، اما برای خواباندن سر و صداها تبلیغات کردند که یک مرکز بین المللی برای “پژوهش و کاوش شهرشوش” ایجاد خواهند کرد که آن نیز عملی نشد. تاسیس ان مرکز میتوانست به معضلات علمی به عنوان مهمترین بخش شوش رسیدگی کند اما به جای آن به مرور در شهر شوش پارکور برگزار شد و اقدامات پایهای کنار گذاشته شد. آنچه سرگرمی های مختلفی مانند “سافاری” و تفریحهایی که آسیبهای زیادی به محوطه وارد میکنند در این منطقه اجرا می شود.
شوش باستانی، به سرنوشت دریاچه ارومیه دچار میشود
وی در ادامه صحبتهایش از مردم شوش خواست تا تسلیم و مقهور تصمیمگیریهای خلقالساعه نشوند و ادامه داد: داستان شوش مانند دریاچه ارومیه است، گفتند که با ایجاد دریاچه ارومیه، تبریز را به ارومیه وصل میکنیم و مسیر دو ساعته را نیم ساعته میکنیم، هر چقدر هم که فعالان محیط زیست تلاش کردند تا جلوی این حرکت سیاسی را بگیرند اما موفق نشدند.
او اضافه کرد: آنها براساس حرفهای علمی گفتند به مرور دریاچه از بین میرود و اب خشک میشود و سرانجام بعد از ۱۰ سال این اتفاق افتاد و اکنون موجودیت دو شهر ارومیه و تبریز نیز به کل تهدید میشود.
عطایی ادامه داد: داستان دریاچه ارومیه امروز در شهر شوش به گونه دیگری در حال رخ داده است، ۱۵ سال پیش تصمیم به ایجاد روگذر گرفتند بدون ضوابط علمی و تحقیقاتی لازم چندین میلیارد هزینه کردند، کوهی از خاک و بتن علم کردند، روگذر را ساختند اما عمر روگذر هنوز به دو دهه نرسیده به این نتیجه رسیدند که روگذر مسایل ترافیکی شهری شوش را مرتفع نمی کند و امروزه تلاش می کنند آن اشتباه را، با اشتباه دیگری جبران کنند.
وی با بیان این که معتقدیم این طرح نیز ادامهدار نیست، چون اصول علمی ندارد، اظهار کرد: نیازمند نظر متخصصان و افراد درس خوانده هستیم. این طرح از نظر علمی به تأیید نرسیده است و در دو دهه دیگر اقلیم شوش به وضعیت ثابت خود برمیگردد و محیط زیست مانند سابق میشود. حتی هم اکنون نیز سطح آبهای زیر زمینی بالاست. طرفداران حفر زیرگذر هیچ فکری برای نشت رطوبت در زیرگذر ارائه نکرده اند. با وجود این مسائل بار دیگر میلیاردها تومان از منابع اعتباری مردم شوش که میتوانست صرف ساخت بیمارستان، ساماندهی وضعیت بهداشتی و ایجاد تفریحات مناسب شود، هزینه میشود و باز بینتیجه است.
دیوارهای دور شوش جهانی را میدزدند
وی ادامه میدهد: امروز امنیت در شوش آنقدر کم است که دیوارهای دور عرصه جهانی را می دزدند. مسئولان هم به چنین مشکلاتی برای مردمی که بخش زیادی از روزهای سال را با پدیده گرد و خاک مواجه اند، فکر نمی کنند، اما در عوض رفع مشکل دائمی ترافیک در شوش آن را با طرحهای زودگذر پوشش می دهند
عطایی گفت: اینکه مردم با این پروژه مخرب از نظر منابع مالی و تخریب آثار باستانی برای شهر شوش مواجه میشوند یک اقدام کاملا برنامهریزی شده است، شهرداری بدون مجوز روگذر را تخریب می کند بعد در اقدامی شبانه بلدوزر میاندازد و میخواهد با طرح زیرگذر شوش، شهر را دو پاره کنند و منظر فرهنگی و طبیعی را از بین ببرند. این در حالی است که با این اقدام ترافیک جاده ترانزیتی رفع نمی شود بلکه برای مدت کوتاهی صورت مساله پاک می شود.
او تاکید کرد: در طول سالهای گذشته فرصت تعامل میان سازمان میراث فرهنگی و مسولان شهری وجود داشت اما هرگز شهرداری و فرمانداری شوش پیشقدم نشدند و در مورد طرح دوم یعنی ایجاد کمربندی اصلا صحبتی نشده است.
وی در ادامه شوش را با شهر «جیزه» در مصر مقایسه کرد و گفت: در مصر منظرهای فرهنگی باید رعایت شوند ساختمانسازی انجام میشود، اما فاصله مناسب تا اهرام مصر رعایت میشود، امیدوارم در مورد دههی گذشته و اتفاقات رخ داده برای شوش، مسئولان شهری فکری کنند و ملاک عمل را کار تخصصی قرار دهند و نخواهند فقط حرفشان را جلو ببرند. اگر روند ساخت زیرگذر بدون توجه به نظر متخصصان اجرایی شود، خسارت زیادی به محوطه باستانی شوش، منظر شهر جدید وارد شده و منابع مالی عظیمی از بین خواهد رفت. برای ثبت در تاریخ می گویم که طرح زیر گذر مشکل ترافیکی شهر شوش را حل نخواهد کرد و عمر این پروژه بیش از 20 سال نخواهد بود.
«اتاف» هفت سال است در ایران اجرائی میشود
محمدرضا چیتساز، مدیر پژوهشی پژوهشگاه سازمان میراث و فرهنگی که مدتی مدیر میراث فرهنگی شهر شوش نیز بود با بیان اینکه سال ۸۸ از میراث فرهنگی استعفا داده و امروز مشاوره و ارزیابی پروژههای شهرداری تهران را بر عهده دارد، مهمترین پروژهای که میتواند امروز به شوش کمک کند را «اتاف» دانست.
وی این پرسش را مطرح کرد که پروژههای عمرانی که نیازمند اجرایی شدن هستند تا کی قرار است در تضاد با محیط زیست میراثفرهنگی، سلامت روانی و انسجام شهری و حقوق شهروندان قرار گیرند؟ آیا کشورهای دیگر با این معضلات روبهرو هستند و آیا راه چارهای ندارند؟
وی سپس این طور پاسخ داد که نزدیک به ۳۰ سال است که بخش اعظمی از کشورها از روشی به نام “SIA” برای رفع یا کاهش آثار تخریب اقدام مداخلهای استفاده می کنند.
او با بیان اینکه این شیوه هفت سال است وارد ایران شده و ظرفیت بالقوهای برای جامعه باستان شناسی محسوب میشود که میتوان آن را به بالفعل تبدیل کرد، گفت: در نهایت این پروژه با نام “اتاف” با مفهوم ارزیابی تاثیرات اجتماعی فرهنگی پروژه های شهری در دستور کار قرار گرفته است. بر این اساس این پروژه یک رشته بین رشته ای است که امروز اگر از مهندسان پرسیده شود آن را یک اقدام مداخلهای میدانند که بر اجتماع، سلامت، اشتغالزایی، امنیت اجتماعی میتواند تاثیرگذار باشد.
وی با بیان اینکه هنوز عدهای از مهندسان از وجود چنین پروژهای در کشور اطلاع ندارند و در زمان پرسش در این زمینه حداکثر میگویند متوجه و مراقب این وضعیت هستیم، اظهار کرد: این مدیران غیر کاری خوشبختانه در حال کاهش هستند.
اتاف، میتواند یک پروژه را لغو کند
او “اتاف”را به دنبال این دانست که به ذینفعان و مدیران شهری بگوید که پروژههای شهری با چه پیامدهایی به وجود آمده و باید کارشناسان برای پیامدهای ناخواسته و غیر منتظره آن آماده شوند، پیامدهایی که ممکن است آنقدر باشد که بخش اعظمی از آثار غیر مداخلهای را از بین ببرد.
وی با بیان اینکه در ۱۹۷۰ میلادی در آمریکا قانون ملی «زیستمحیطی آمریکا» تصویب و قرار شد همه پروژههای این کشور به آثار زیست محیطی توجه داشته باشند، اظهار کرد: سال بعد در آلاسکا خط انتقال لوله نفت مطرح شد و در حین پروژه رئیس جامعه سرخپوستی در جامعه محلی آمریکا گفت؛ «خط لوله نفت از جامعه اسکیموها در حال رد شدن است. طبق قانون سند الزامات محیط زیستی را رعایت میکنید از سوی اما بعد از این کارها با جامعه سنتی ما چه می کنید؟»
او با بیان این که در ۱۹۸۱ انجمن بین المللی تاثیرات اجتماعی پروژهها به مرکزیت کانادا و با دو دفتر در استکهلم و ملبورن کار خود را آغاز کرد، افزود: در طول هشت سال دفاع مقدس، حدود شش ماه در شوش بودم، در دوران سازندگی نیز با مطرح شدن پروژه بزرگ نواب و بعد از آن در حدود سالهای ۸۵ با روی کار آمدن شورای اسلامی شهر تهران بحثهایی در مورد تلنباری پروژههای بدون مطالعه با تاثیرات غیرقابل پیشبینی مطرح شد که باید با آنها چکار کرد؟ از سوی دیگر عدهای از محققان انجمن جامعه شناسی ایران به شورای شهر پیشنهاد دادند که از تجربیات جهانی استفاده کنید.
لزوم پیوست فرهنگی به همه پروژههای شهری
وی ادامه داد: شورای شهر در ۲۰ شهریور ۸۶ تصویب و الزام کرد که از این به بعد تمام پروژههای شهری باید پیوست فرهنگی داشته باشد که در آن محیط زیست، مسائل انسانی، خط منظر و میراث فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. حدود سه ماه بعد مقام معظم رهبری در نامهای به شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام کردند تا پروژههای شهرها الزامآور شوند. دو ماه بعد نیز تمام استانداردها، مطالعات پیوست فرهنگی داشته باشند.
او با بیان اینکه در تیر ۸۷ قالیباف شهردار وقت تهران اعلام کرد از این به بعد هیچ کاری در تهران انجام نمیشود تا زمانی که مطالعات اتاف روی آن انجام نشود، افزود: از آن زمان این اتفاق الزام آور شد و دو سال و نیم طول کشید تا تعدادی از آثار SIA طرح ریزی شده و سال ۸۹ اولین دوره آن برگزار شد، روسای این مجموعه از استرالیا و هند به ایران آمدند و دوره اتاف را برگزار کردند گروه اتاف از سوی دیگر طرح بررسی مطالعات دانشگاه تهران را در دست دارد که ان نیز فعلاً متوقف است.
وی با تاکید بر اینکه نتیجه بررسیهای “اتاف” معمولاً به اجتناب از طرح، یا تعدیل یا در بدترین حالت احیا میانجامد، گفت: سه سال پیش گروهی برای بریدن درخت های خیابان ولیعصر وارد شد و قیمت درخت ها را در آوردند، این داستان مانند شوش است. شهرداری شوش برای رفع نیازها در این منطقه چه مطالعاتی انجام داده تا چطور ترافیک را برطرف کند یا چطور از بروز تصادفات جلوگیری کند.
به گفتهی او، اتاف معمولاً برای بررسی اسناد بالادستی وارد میشود، چون باید موارد را مد نظر قرار دهد. مهندسان مشاور نقشهها را میگیرند طول و عرض زمینه و ارتفاع را بررسی میکنند و در نهایت به بررسی تهدیدها میپردازند.
او با بیان اینکه معمولا مطالعات “اتاف” الزامآور است، ادامه داد: پروژههایی اتاف در چهار دسته تقسیم میشوند، در آخرین سالهای شهرداری قالیباف معاونت حمل و نقل ترمینالهای درون شهری موزهها و مناطق مختلفی در این طرح در دست بررسی قرار گرفتند، زیرگذر شوش “اتاف” درجه دو میخواهد در میدان و مسیرهای دوچرخه اعتراف درجه ۳ و پایین ترین درجه اطراف که مخصوص مساجد و مکان های عمومی است، “اتاف” درجه ۴ نیاز دارد.
وی تاکید کرد: جامعه باستان شناسی افراد حقوقی میخواهند که با استناد به آن ظرفیت و صحبتهای مقام معظم رهبری با ابلاغ سیاستهای برنامه پنجم توسعه پیوست فرهنگی الزامآور باشد و از این ظرفیت در نامهنگاریها استفاده شود. این پروژه باید توسط وزارت راه انجام شود و شهرداری در رده دوم قرار دارد. بنابراین نامه باید برای وزیر راه آقای محمد اسلامی نوشته شود و رونوشت آن به محمد سعید ایزدی داده شود، این نامه ها الزامآور است که بر اساس این مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد بحث شود.
چه کسانی باید مطالعات اتاف را مدنظر قرار دهند
سرپرست پیشین پایگاه شوش در شهریور سال ۸۸ با اشاره به مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و دو نامه رهبری در خصوص پیوست فرهنگی کلیه فعالیتها که در برنامه پنجم و ششم گنجانده شده و تهیه نامه به مسوولان وزارت راه و شهرسازی و تأکید بر این موضوعات گفت: این نامه همچنین باید به عباس پور مدیرکل راه و شهرسازی استان خوزستان، خیرالله خادمی معاون وزیر راه و مدیرعامل شرکت ساخت و توسعه زیر بناهای حمل و نقل کشور، محمد رضا کدخدا زاده معاونت ساخت و توسعه راهها، غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان،عدنان غزی فرماندار شوش، یوسف زمانی شهردار شوش ارسال کرد و الزامات مطالعات اتاف را گوشزد کرد.
وی با اشاره به دو طرح جامع شوش یکی مصوب ۱۶ اسفند ۷۸ شورای عالی معماری و شهرسازی و طرح جامع مصوب ۱۶ خرداد ۱۳۹۰ با بازنگری ۲۴ مهر ۹۰ افزود: طرح جامع دوم به ما کمک میکند که نه پا روی مطالبات بحق مردم شوش بگذاریم و نه آسیبی به آثار تاریخی شوش برسانیم. باید بتوانیم این تعامل را ایجاد کنیم که سرمایه محلی و بومی شوش حفظ شود و در عین حال سرمایه ملی را هم حفظ کند.
چیت ساز این پرسش را مطرح کرد که آیا مردم شوش باید هزینه تردد روزانه کامیونها و خودروهایی را که متعلق به شوش نیست و هیچ سود مادی و میراثی و محیط زیستی ندارد را پرداخت کنند؟
*در هیچ پروژهای پیوست میراث فرهنگی وجود ندارد
جلیل گلشن عضو پژوهشکده باستانشناسی نیز در سخنانی تأکید کرد: چرا بدون هیچ طرح مطالعاتی روگذر شوش را برداشتند که اکنون ترافیک و کشته به همراه داشته باشد؟ چه کسانی مُصر بودند که رو گذری که نیازهای فعلی را تأمین میکرد و آن را بدون پیوست فرهنگی و مطالعاتی حذف کنند. مشخص است که امروز جادهها وضعیت مناسبی ندارند و مردم شوش نگران این مسأله هستند و کاری به جایگاه و اهمیت میراث فرهنگی ندارند.
وی افزود: از دیگر سو در میراث فرهنگی و دانشگاهها اقدامات لازم برای آگاه سازی ضرورت حفظ میراث فرهنگی انجام نشده است. این وظیفه مراکز پژوهشی است که جایگاه میراث فرهنگی را برای مردم و مسوولان تبیین کنند و کل جامعه را آگاه کنند.
او اضافه کرد: در برنامه ششم توسعه جز یک ماده ۱۰۰ اعلام شده که باید از سازمان میراث فرهنگی در تمام پروژههای عمرانی پیوست میراث فرهنگی دریافت شود و این موضوع در فعالیتهای عمرانی لحاظ شود. این در حالی است که پیوست به طور کلی فراموش شده است. باید به سراغ مسئولان وقت راه و شهرسازی رفت و به مواردی که مقام معظم رهبری تأکید کردهاند و در قانون هم آمده و الزام آور است، تاکید کرد.
گلشن با اشاره به این که نزدیک به دو سال از طرح مباحث زیرگذر میگذرد، بیان کرد: بهتر است جلسهای در همین رابطه و آیین نامه پیوست فرهنگی که تصویب شده و در طرح جامع وجود دارد با مسئولان وزارت راه داشت و اصلاً این موضوع بررسی شود که چرا با وجود آن که طرح توسط ریاست جمهوری ابلاغ شده در شهرداری، شورای شهر، و هیچ وزارتخانهای اجرا نمیشود.
او با بیان این که اگر این پیوستها وجود داشت، سازمان برنامه و بودجه از همه طرحهای عمرانی این پیوست را میخواست و آن را الزام آور میدانست، گفت: متأسفانه در هیچ کدام از این پروژهها پیوست میراث فرهنگی اعمال نشده است.
گلشن تأکید کرد: در هر حال اگر این پیوست الزامآور شود و اگر برای مردم آگاهسازی شود که پیوست فرهنگی اجتماعی چیست، منافع و تهدیدات و مضرات چیست؟ دیگر شاهد این اتفاقات نخواهیم بود. هم منافع مردم تأمین میشود و هم مردم از سرمایهها بهرهمند میشوند و در عین بهرهبرداری لزوم به وارد ساختن ضررو خسارت به سرمایهها نیست.
به گزارش ایسنا، در آغاز نشست بخشهایی از فیلمهایی که در روزهای اخیر از سوی طرفداران احداث «زیرگذر» در عرصه تاریخی شوش تهیه و در فضای مجازی منتشر شده بود، نمایش داده شد. برپاکنندگان این نشست تخصصی بر این باور بودند که باید به دقت این نظرات را شنید و بدون جانبداری از همه دیدگاهها در این زمینه آگاه شد.
The post تعهدی که ۵۰۰ هکتار شوش را از بین برد appeared first on توریسم آنلاین.