بررسی ۶ فیلم برتر جشنواره فجر امسال

ضیافت ١٠ روزه سینمای ایران به پایان رسید و اکنون که این مطلب را می‌خوانید، بی‌تردید از سرنوشت برندگان و ناکامان این جشنواره آگاهی یافته‌اید؛ جشنواره‌ای که برای نخستین‌بار در سال‌های اخیر حداقل در مرحله اعلام نامزد‌ها بحث‌وجنجال زیادی برنینگیخت؛ با این‌که مثل هر سال می‌شد از همان اول نام فیلم‌هایی را که در مرحله آخر جشنواره کاندیدای بخش بهترین فیلم خواهند شد، حدس زد؛ آن هم حتی بدون دیدن فیلم و تنها و تنها با اتکا به دانسته‌هامان درباره نهاد سرمایه‌گذار و تولید‌کننده آن فیلم…

برترین ها: در کل، اما بعد از رقابتی ١٠ روزه، در شب پایانی جشنواره فیلم‌های سرخپوست به تهیه‌کنندگی مجید مطلبی، شبی که ماه کامل شد به تهیه‌کنندگی محمدحسین قاسمی، غلامرضا تختی به تهیه‌کنندگی سعید ملکان، متری شیش‌ونیم به تهیه‌کنندگی سیدجمال ساداتیان، ماجرای نیمروز: رد خون به تهیه‌کنندگی سیدمحمود رضوی و قصر شیرین به تهیه‌کنندگی سیدرضا میرکریمی به عنوان فیلم‌های نهایی این بخش معرفی شدند. فهرستی که تلاش شده بود تا حد امکان با دقت تنظیم شود و کمتر راه به انتقادات گوناگون بدهد.

سرخپوست

دومین فیلم سینمایی نیما جاویدی پرش بلندی را در کارنامه این سینماگر جوان نشان می‌دهد. جاویدی که در نخستین فیلمش ملبورن خود را در قدوقامت مقلد و در حقیقت رهرو میان‌مایه سینمای اصغر فرهادی نمایانده بود، در سرخپوست به راهی دیگر می‌رود و فیلمی حاصل می‌آورد که با هر مترومعیاری یکه و یگانه است.

جشنواره فجر

درام معمایی نیما جاویدی که در ناکجاآبادی بی‌مکان و بی‌زمان (البته اگر لباس‌های نظامی دوران شاهنشاهی را نادیده بگیریم) رخ می‌دهد، شبیه هیچ فیلم دیگری نیست و این مهمترین ویژگی این فیلم است. فیلمی درباره جست‌وجو‌های یک زندانبان در پی زندانی مفقودی که قصد فرار داشته؛ علاوه بر خلق درامی پرتنش و تند راه به درونیات کاراکتر‌های متفاوتی که درگیر این ماجرا شده‌اند، می‌گشاید و این داشته کمی در سینمای ایران نیست -که در اغلب فیلم‌هایش شخصیت سینمایی به معنایی که می‌دانیم و می‌دانید وجود ندارد.

سرخپوست علاوه بر این، یک نوید محمدزاده درجه یک، کنترل‌شده و متفاوت دارد و یک فضای اعجاب‌انگیز که زیبایی بصری بی‌مانندی را به فیلم وارد می‌کند و البته یک مسعود فراستی مفتون که در لحظه لحظه برنامه هفت از این فیلم تعریف می‌کند. اما همین‌که دومین فیلم یک فیلمساز بالقوه شکست‌خورده (نتیجه محتوم ملبورن) در بخش بهترین فیلم کاندیدا شده، خود یک موفقیت بزرگ است.

شبی که ماه کامل شد

جدیدترین فیلم نرگس آبیار را بسیاری از منتقدان سینمایی گامی رو به جلو برای این سینماگر می‌دانند. برای من، اما همچنان بهترین فیلم نرگس آبیار نفس است که در میان دو فیلم شیار ١۴٣ و شبی که ماه کامل شد-که در عین ظاهر زنانه و داستان‌های مربوط به زندگی شخصی این کاراکتر‌ها مواضعی کاملا حکومتی را دنبال می‌کنند- داستانی انسانی را درباره نسل نوپایی که در بحران‌های اوایل انقلاب معصومیت و درنهایت جانش را از دست داد، روایت می‌کند.

جشنواره فجر

شبی که ماه کامل شد قرار است داستان دختری باشد که ندانسته زن برادر تروریستی به نام ریگی می‌شود -تروریستی که بعد‌ها ماجرای دستگیریش خود داستانی شد! اما آن‌چه از فیلم برمی‌آید، این است که داریم داستان استحاله برادر ریگی را می‌بینیم. داستان تروریستی عاشق که حتی در بدترین لحظات زندگی‌اش نیز عاشق‌بودنش را از یاد نمی‌برد. این البته می‌توانست یک ویژگی باشد، یک انتخاب، داستانی دیگر، اما در شکل فعلی با وعده‌هایی که آبیار داده و تلاشی که برای تمرکز روی کاراکتر زن به انجام رسانده، یک نقض غرض اساسی است.

غلامرضا تختی

شاید بزرگترین بدشانسی جدیدترین ساخته بهرام توکلی در این باشد که در نخستین روز جشنواره برای رسانه‌ها به نمایش درآمد و در روز‌های بعد در هجوم بیست‌وچند فیلم دیگر از یاد‌ها رفت. فیلمی که با هر مترومعیاری در بین ساخته‌های ارگانی سال‌های اخیر ساختاری سینمایی‌تر داشت و البته در قیاس با دیگر ساخته ارگانی سازنده‌اش تنگه ابوقریب حرکتی رو به جلو بود.

جشنواره فجر

تختی بهرام توکلی البته از سفارشی‎‌بودن و ارگانی‌بودنش آسیب زیادی دیده است؛ جایی که انگار عمد داشته تا تصویری اگزوتیک و عقب‌مانده از تهران قبل از انقلاب ترسیم کند و البته تصویری سیاسی از شرایطی که منجر به خودکشی تختی شد. درواقع با این‌که توکلی، هوشمندانه، گزینه خودکشی را نیز در میان گمانه‌های گوناگون در مورد دلیل مرگ تختی مطرح می‌کند، اما شرایطی‌که می‌چیند، به نحو مضحکی شعاری است. دوستی در این مورد به شوخی می‌گفت که «فیلم تختی می‌گوید که حتی اگر هم این نکته که ساواک تختی را کشته دروغ باشد و او خودکشی کرده باشد، باز هم این رژیم سابق است که دلیل خودکشی او بوده»! پاشنه آشیل فیلم برای جماعتی که انقلاب مجازی سال‌های اخیر اطلاعات فراوانی در زمینه تاریخ معاصر در اختیارشان نهاده و دیگر به این آسانی مرعوب اطلاعات ساختگی نمی‌شوند.

آسیب دیگر فیلم تختی به نگاه ژورنالیستی سازنده اثر به موضوعش مربوط می‌شود؛ فیلم کمترین شناخت جدیدی از تختی به مخاطب نمی‌دهد -‌جز مقداری اطلاعات ورزشی در حد این‌که تختی در فلان المپیک چه کرد و… و از نظر شخصی و فردی نیز به قهرمانش نزدیک نمی‌شود. شاید بتوان گفت که از ابتدا تا انتهای فیلم چیزی به دانسته‌های تماشاگر درباره قهرمانی که سرشناس‌ترین قهرمان ورزشی ما در نیم قرن اخیر بوده، اضافه نمی‌کند.

متری شیش‌ونیم

متری شیش‌ونیم را شاید بشود با جرأت سینمایی‌ترین فیلم جشنواره امسال خواند؛ فیلمی با آغازی تکان‌دهنده، کاراکتر‌هایی موثر و ملموس، فیلمنامه‌ای با اوج‌وفرود، بازی‌هایی درخشان و تمام چیز‌هایی که برای سینمایی‌شدن و سینمایی خوب‌شدن یک اثر تصویری مورد نیاز است.

جشنواره فجر

با این حال، اما خیلی از منتقدان متری شیش‌ونیم را در قیاس با ابد و یک روز گامی رو به جلو نخوانده‌اند. فیلمی که اگر چه نشان از اعتماد‎به‌نفس فزاینده سعید روستایی جوان دارد، فیلمی که اگر چه در استاندارد سینمای اجتماعی ایران واجد سکانس‌هایی تکان‌دهنده است، فیلمی که نشان از رشد استاندارد‌های سینمای اجتماعی دارد و…، اما در قیاس با ابد و یک روز بیش از حد خودآگاهانه و چیده‌شده به نظر می‌رسد. انگار که سعید روستایی نشسته و دلایل موفقیت ابد و یک روز را تحلیل کرده و خواسته باشد فضا‌ها و سکانس‌هایی را که بیشتر در دل مخاطب نشسته‌اند، دوباره‌سازی کرده و آن‌ها را در کنار هم چیده و در قالب فیلمی با عنوان متری شیش‌ونیم ارایه دهد؛ آن هم در اندازه‌ای بسیار بزرگتر و در سکانس‌هایی بسیار شلوغ‌تر.

متری شیش‌ونیم با آن داستان عجیبش درباره رشد و به عبارت بهتر تورم ضدقهرمانش در جامعه امروز ایران، اما همین جوری و با تمام این خودآگاهی‌های سازنده‌اش هم در جشنواره امسال جزو درخشان‌ترین فیلم‌ها بود.

ماجرای نیمروز: رد خون‌

می‌گفتند بعید است که جایزه بهترین فیلم به فیلمی جز ماجرای نیمروز: رد خون برسد. فیلمی به‎‌اصطلاح استراتژیک درباره یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر این مرزوبوم که از همان آغاز مانور‌های تبلیغاتی بسیار پررنگی در حمایت از آن در رسانه‌ها به راه افتاده و برای نخستین‌بار در تاریخ سینمای ایران یک بخش از یک برنامه تلویزیونی، هنگامی که این فیلم هنوز به نمایش درنیامده بود، به آن اختصاص یافته است.

جشنواره فجر

ماجرای نیمروز: رد خون، اما سزاوار این همه توجه به نظر نمی‌رسد. فیلمی که نه در قیاس با هزینه‌ها و تبلیغاتی که برای ساخته‌شدنش به عمل آمده که حتی در قیاس با فیلم اول این مجموعه هم خام و ناپخته، شعاری، سردستی و کودکانه جلوه می‌کند.

قصر شیرین

بازگشت دوباره رضا میرکریمی به جاده حاصلش می‌شود بهترین فیلم این کارگردان از خیلی دور خیلی نزدیک به بعد- با این‌که فکر می‌کنم قصر شیرین در قیاس با آن نیز فیلم بهتری است؛ با داستانی ملموس، آدم‌هایی باورپذیر، روندی فکر شده و تحولی منطقی- که جزو معدود مواردی است که در آن قهرمان فیلم تبدیل به آدم دیگری نمی‌شود، بلکه تغییر و تحول او در ادامه روندی است که از ابتدای فیلم با آن مواجه شده‌ایم.

جشنواره فجر

قصر شیرین یک حامد بهداد درجه یک و متفاوت دارد و البته دو بازیگر خردسال که با هر متر و معیاری در قیاس با هر بازیگر و نابازیگری درجه یک، شیرین، باورپذیر و ملموس هستند.

The post بررسی ۶ فیلم برتر جشنواره فجر امسال appeared first on توریسم آنلاین.

درباره نویسنده: administrator

ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *