تکنیکهایی روانی برای وابسته کردن ما به رسانههای اجتماعی به کار گرفته میشوند. برای شرکتهای تکنولوژی بسیار خوب است که آمار مشارکت کنندگانشان را افزایش دهند پس از هر تکنیکی برای ترغیب افراد استفاده میکنند. این تکنیکها ما را وا میدارند که «اول عمل و بعد فکر کنیم». نگرانیهایی درباره #چالش عکس 10 ساله برای استفاده در الگوریتمهای تشخیص چهره وجود دارد اما فیس بوک هر گونه دخالتی در این جریان را رد کرده است.
فرادید: اگر عضو رسانههای اجتماعی باشید، حتما متوجه شدهاید که کاربران عکسهای جدید و قدیمی پروفایلهای خود را که اغلب متعلق به امسال و ۱۰ سال قبل است، به نام ##چالش عکس ۱۰ ساله پست میکنند.
چالشی که باعث بروز نگرانیهایی در سراسر جهان شده است و البته بیپاسخ هم نمانده.
سود ترندها و چالش های شبکه های اجتماعی به جیب چه کسانی سرازیر می شود؟
در ابتدا یک کارشناس علوم رفتاری به نام اونیل توئیتی منتشر کرد و از گسترش چنین چالشی ابزار نگرانی کرد.
پس از او لارنس دادز، گزارشگر حوزه تکنولوژی به این چالش و چالشهایی شبیه آن واکنش نشان داد، اما از زاویهای دیگر.
کیت اونیل، نویسنده کتاب Tech humanist and pixel در چالش عکس ده ساله شرکت نکرد در عوض توئیتی با این مضمون نوشت:
منِ ۱۰ سال پیش احتمالا با این موج همراه و موافق بود، اما منِ اکنون، به این فکر میکند که چطور این اطلاعات برای پیشرفت الگوریتمهای تشخیص چهره و تغییرات چهره در گذر زمان کاربرد دارد.
توئیت اونیل با واکنشهای زیادی مواجه شد، تا جایی که او ناچار شد در مورد ادعای خود بیشتر توضیح دهد:
قصد من القای این نکته نیست که چنین چالشهایی به صورت ذاتی خطرناک هستند. اما میدانم که سناریوی تشخیص چهره بسیار محتمل است و برای همین مردم باید آگاهانهتر برخورد کنند.
بهتر است دلیل و سرانجام بارگذاری اطلاعات شخصی خود را بیشتر بررسی کنیم.
عدهای با این نظریه مخالفت کردند. استدلالشان این بود که این عکسها در حال حاضر در شبکههای اجتماعی وجود دارند و فیس بوک همین حالا هم به عکسهای ما دسترسی دارد.
او نیل میگوید: قبول دارد که این تصاویر وجود دارند و قابل دسترسی هستند، اما موضوع این است که محققان به اطلاعات دقیقتری نیاز دارند مثل اینکه آیا واقعا این عکسها طی ۱۰ سال گذشته گرفته شدهاند؟
تصور کنید که میخواستید یک الگوریتم تشخیص چهره بسازید یا آن را توسعه دهید، الگوریتم تشخیص چهرهای که بتواند ویژگیهای چهره در گذر زمان را تشخیص دهد به خصوص این که با گذر زمان چه تغییراتی در اعضای مختلف صورت افراد اتفاق میافتد.
ایده آل این بود که به تعدادی زیادی تصویر از تعداد زیادی انسان دسترسی داشته باشید؛ و بهترین حالتش این بود که شما مطمئن باشید که این عکسها در فاصلهای ۱۰ ساله از هم گرفته شدهاند.
مطمئنان به سراغ فیس بوک میرفتید. عکسهای پروفایل را زیر و رو میکردید و حتما به تاریخ پست شدن عکسها دقت میکردید.
اما از کجا میتوانستید مطمئن باشید که مردم دقیقا عکسی را که ۱۰ سال پیش گرفتهاند به عنوان عکس پروفایلشان گذاشتهاند؟ مردم معمولاً بر اساس یک تاریخ خطی عکسهای پروفایلشان را تغییر نمیدهند، اصلا بعید نیست که یک کاربر به جای عکس پروفایل خود از عکسهای دیگری استفاده کند.
سود ترندها و چالش های شبکه های اجتماعی به جیب چه کسانی سرازیر می شود؟کیت اونیل کسی اولین بار توئیتی در رد چالش عکس ده ساله منتشر کرد
یک نگاه سریع به عکسهای پروفایل دوستانم به من نشان داد که دوستان من تصاویری از حیوانات، شخصیتهای کارتونی، نوشتهها، و تصاویری مفهومی و از این قبیل چیزها را هم در عکسهای پروفایل خود میگذارند.
بنابراین تمیزترین و مطمئنترین و سادهترین روش برای انجام این کار راهاندازی یک چالش بود که در فاصلهای دقیق روند تغییرات چهره را نشان دهد.
مردم در جریان این مم (رفتارهایی بر مبنای تقلید) فیس بوکی، اطلاعات دیگری را نیز ارائه کردند، مثلاً زیر عکسهای اکنون و ۱۰ سال قبل خود از اطلاعاتی از مکانهایی که حضور داشتهاند را دادند.
اگر حتی این چالش به صورتی هدفمند و در راستای مهندسی اجتماعی صورت نگرفته باشد، طی ۱۰ سال گذشته حتما چالشهای متعددی طراحی شدند که هدفشان دقیقا جمع آوری کلان دادهها بود.
او نیل در پاسخ به این سوال که آیا “این که فیس بوک از عکسهای کاربر برای توسعه الگوریتمهای تشخیص چهره استفاده کند بد است؟ ” گفت: «نه لزوما».
در واقع تا حدودی غیرقابل اجتناب است. هدف از این هشدارها آگاهی بخشی به کابران است که بدانند اطلاعات آنها در چه زمینههایی میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
سود ترندها و چالش های شبکه های اجتماعی به جیب چه کسانی سرازیر می شود؟
الگوریتم تشخیص چهره چه کاربردهایی دارد؟
الگوریتمهای تشخیص چهره میتوانند سه کاربرد احتمالی داشته باشند: ۱- کاربردهای بشردوستانه و قابل احترام ۲- کابردهای تجاری ۳- کابردهای خطرناک.
این تکنولوژی میتواند برای یافتن کودکانی که مفقود شدهاند مورد استفاده قرار بگیرد. سال گذشته پلیس دهلی گزارش داد که ۳۰۰۰ کودک مفقود را فقط در ۴ روز با استفاده از تکنولوژی تشخیص چهره ردگیری کرده است. اگر مدت بیشتری از مفقود شدن کودکان گذشته بود، کار پلیس سختتر میشد، بنابراین پیشرفت الگوریتمهای تشخیص چهره که با دقت بیشتری تغییرات احتمالی چهره فرد را مشخص میکند، میتواند قابل اعتماد باشد.
از طرفی این تکنولوژی میتواند برای تبلیغات استفاده شود. تبلیغات میتوانند با استفاده از این تکنولوژی، محتوای خود را برای گروههای سنی متفاوت مناسبسازی کنند. اما این اطلاعات میتوانند برای مکان یابی، ردگیری، شناخت رفتار ما و اطلاعاتی که شاید نخواهیم کسی از آنها مطلع باشد نیز استفاده شود.
مانند هر تکنولوژی دیگری، سمت تاریک این قضیه استفاده از آن برای کلاهبرداری است. به طور مثال تصور کنید که این تکنولوژی توسط بیمهها استفاده شود و بیمه گر سلامت شما با استفاده از این تکنولوژی روند تغییرات سنی شما را بسیار سریع بداند و برای همین شما را گزینه مناسبی برای بیمه کردن نشناسد.
این تکنولوژی که بعد از سال ۲۰۱۶ توسط شرکت آمازون به دفاتر پلیس اولاندو در واشنگتن و اورگون فروخته شده است، نگرانیهایی را به همراه آورده که حریم خصوصی افراد تهدید شود.
پلیس میتواند از این تکنولوژی برای ردگیری مضنونین استفاده کند، اما همچنین میتواند معترضان یا افراد دیگر را هم شناسایی کند.
باید بیشتر مراقب به اشتراک گذاری تصاویر و اطلاعات خصوصی خود در فضای اینترنت باشیم. به محض شکل گیری چنین ترندها و ممهایی، از خود بپرسید چه کسی از این ترندها منفعت خواهد برد؟
یادتان باشد انسانها بزرگترین منبع اطلاعات برای توسعه تکنولوژیهای نوظهور دنیا هستند.
دادز در پاسخ به نگرانیهای اونیل گفته است که هر چند به نظرش این ترند توسط فیسبوک شکل نگرفته است، اما نگرانیهای مهمتری هم وجود دارد مثل اینکه ما کاربران چرا تن به چنین رفتارهایی میدهیم و اینکه شبکههای اجتماعی چگونه از اطلاعات کاربران برای کسب سودهای بیشتر استفاده میکنند.
دادر نوشت: چالش اخیر بسیار ساده است. میتوانید در فیس بوک، توئیتر یا اینستاگرامتان عکسی از سال ۲۰۰۹ و سپس ۲۰۱۹ را منتشر کنید. از این طریق ما میفهمیم که کدام یک از دوستانمان بدترین مدهای سال ۲۰۰۹ را داشتند، کدامشان نوجوانان بدسلیقه تری بودند، کدامشان پیشرفتی نداشتند و کدامشان طی ۱۰ سال پیشرفتهای زیادی کردند. چنین ممهایی بارها در فضای نت به دنیا آمدهاند، شکوفا شده اند و بعد هم مردهاند.
من شخصا فکر میکنم، همانطور که اونیل خودش هم در نوشته اش اشاره کرده است، فیس بوک همین حالا هم به اطلاعات و عکسهای ما دسترسی دارد و به نظر نمیرسد که از این طریق به اطلاعات بیشتری دست یابد.
ضمنا فیس بوک اعتبار خود را در خطر میبیند و به همین علت به شدت نگران یک رسوایی است. اگر مشخص شود که داستان #چالش ۱۰ ساله واقعا برای گردآوری کلان دادهها استفاده شده است، اعتبار فیسبوک بیش از آنها لکه دار میشود. همین حالا هم بسیاری از کارکنان فیس بوک با بسیاری از عملکردهای این کمپانی موافق نیستند. ضمن اینکه این کمپانی متهم به افشای اطلاعات خصوصی کاربران خود شده است.
اما به وضوح مشخص است که اعتبار این شبکهها خدشهدار شده است. آغاز همین هفته، طی داستانی مشابه، معاون تبلیغات شرکت کمپانی فیس بوک، راب گلدمن گفت: “بسیار ناراحت است که مردم درباره تکنولوژیها و اهداف ما بدترین فکرها را میکنند.” کاهش ارزش سهام فیس بوک که ناشی از عدم شفافیت و اشتباهات این کمپانی است، نشانهای از این بیاعتمادی است.
اما مهمتر از همه اینها کاری است که شبکههای اجتماعی با رفتارهای ما میکنند. شبکههای اجتماعی به طرزی عجیب ما را وادار میکنند در چالشهایی شرکت کنیم که حتی درک علت آن برای خودمان هم مشکل است. ما رفتارهای عجیب و غریب جمعی از خود بروز میدهیم.
ما هر روز در بازیهای آنلاین که در ظاهر بسیار دوستانه هستند شرکت میکنیم و طی آن به سوالات عجیب و غریبی پاسخ میدهیم که مثلا شخصیت ما را در انتها مشخص کند. جالب است که بسیاری از این سوالات در غالب پرسشهای امنیتی برای ورود به سیستم بانک یا مواردی مشابه استفاده میشود. به طور مثال پرسشهایی از قبیل: اینکه «نخستین ماشینتان چه مدلی بود؟»، «بازیگر مورد علاقهتان کیست؟»
مردم به این سوالات پاسخ میدهند، بدون آنکه بدانند این سوالات چه پیامدهایی دارد؟
برای شبکههای اجتماعی بسیار خوب است که آمار ممبرهایشان را افزایش دهند پس از هر تکنیکی برای ترغیب آنها استفاده میکنند. این تکنیکها ما را وا میدارند که «اول عمل و بعد فکر کنیم».
البته شخصا فکر میکنم که پست کردن عکسهای قدیمی خطری برای شما نداشته باشد مگر آن که شما یک جاسوس باشید یا یک خبرنگار تحقیقی. اما نکتهی نگران کننده این است که به نظر میرسد ما هیچ کنترلی بر رفتار خود نداریم.
در مورد چالش ۱۰ ساله هم فکر میکنم مردم تمایل دارند فکر کنند کسی آنها را کنترل میکند، کسی آنها را وادار به انجام کاری میکند. کسی پشت پرده همه این فعالیتهاست که این فعالیتها را هماهنگ میکند. کسی که میداند که همه چیز قرار است به کجا ختم شود.
حقیقت این است که تا حد زیادی چنین تخمینهایی درست است. اینترنت محصول شرکتهای بزرگ و آدمهای خاص است که از آن سودهای کلان میبرند. شرکتهای اینترنتی بسیار هوشمند هستند و در بسیاری موارد از همین روند برای افزایش سود خود استفاده میکنند.
چه آنها که در این سیستم کار میکنند تا ما را به عنوان کابران جذب کنند و چه ما که کاربران این سیستمها هستیم، هر دو قربانی محسوب میشویم.
The post آیا چالش عکس 10 ساله خطرناک است؟ appeared first on توریسم آنلاین.