فوتبالی که جنگ نبود؛ وقتی کی‌روش پشت سرش هم چشم دارد!

بازی ایران و عراق

حساسیت بازی ایران و عراق بعد از آن بازی جنجالی ۴ سال قبل، ایرانی‌های بسیاری را از جاهای مختلف به دوبی کشاند.

این را می‌شد از پر بودن لیست تمامی پروازها در روز قبل از بازی هم متوجه شد، حتی خانواده های بازیکنان از جمله خانواده علیرضا جهانبخش و تعدادی دیگر از بازیکنان هم این بازی را برای حمایت از تیم ملی انتخاب کرده بودند. همه ایرانی‌ها قرار بود دوباره دور هم جمع شوند، جایی خارج از ایران، جایی نزدیک ایران، جایی برای انتقام!
در حالی که در شهر دوبی و به جز در خیابان‌های منتهی به ورزشگاه آل مکتوم خبری از هیاهوی جام مهم ملت‌های آسیا نبود، درست از صبح روز بازی، این هواداران ایرانی بودند که برای تهیه بلیت‌های لحظه‌های آخری بازی، از حوالی ظهر در اطراف ورزشگاه حاضر شده بودند. با اینحال با نزدیک شدن به ساعت بازی و البته باز شدن درهای ورزشگاه، تعدد پرشمار هواداران دو تیم بود که وارد ورزشگاه می‌شدند.


تماشاگران زیادی در حال ورود بودند؛ زن و مرد و البته خانواده‌های بسیاری در گروه‌های چند نفره وارد می‌شدند. فن زونی هم که در سمت چپ درب ورودی تدارک دیده شده بود حسابی آن‌هایی که تمایل به حضور زودهنگام در داخل ورزشگاه نداشتند را سرگرم کرده بود. پلی استیشن، گل کوچک، مسابقه پنالتی و…؛ همه چیز خلاصه شده در یک کلمه: فوتبال.

بلیت به دست در تجمع‌های چند نفری، شروع می‌کردند به تشویق و شعار دادن برای تیم ملی، حرف همه‌ی آن‌ها هم یک چیز بود: این تیم ملی قهرمان. نکته عجیب اما سبک تشویقی طرفداران دو تیم بود؛ تا پرچم‌شان را بالا نمی‌بردند و شعار نمی‌دادند تشخیص ملیت‌شان از روی چهره کار آسانی نبود؛ بسیار شبیه هم.


اما این بازی فقط برای ایرانی‌ها هم مهم نبود. عراقی‌ها هم با فرم کل کل و کری خوانی وارد گود شده بودند. کم نمی‌آوردند در تشویق‌های گروهی. اگر آن طرف‌تر طبل‌های ایرانی‌ها به صدا در آمده بود و هوادااران دوره‌اش کرده بودند، این سو هم عراقی‌ها طبل رو می‌کردند و صدایی بلندتر از ایرانی‌ها.
تشویق و پایکوبی و کری خوانی در تمام گیت‌های ورودی هم دیده می‌شد. هر کدام سمت سکوی طرفداری خود می‌رفتند و در عین حال پرشورترین شعارها را سر می‌دادند و یقین داشتند که امروز تیم خودشان برنده بازی است. پلیس اسب سوار هم برای کنترل شرایط در این وضعیت حاضر بود. در نهایت با نزدیک شدن به ساعت بازی، محوطه خالی‌تر و حالا سکوها به مرز انفجار رسیده بودند.

ورزشگاه تبدیل به یک میدان جنگ تمام عیار شده بود که قبل از آغازش، نفرات هر جناح کار دیگری را تمام شده می‌دانستند و درست در حالی که انتظار می‌رفت این حجم از صدا، با شروع بازی کمی آرام بگیرد اما سوت داور تازه آغازگر تشویق‌های بی امان و کر کننده هواداران دو تیم شد.
در ترکیب ایران نام علیرضا جهانبخشی که تازه از بند مصدومیت رها شده به چشم می‌خورد و همین موضوع تبدیل به سوژه صحبت بین اهالی رسانه و خبر شده بود. علیرضا البته برگشته بود، با انرژی و برای درخشیدن.
تعداد تماشاچیان دو تیم را که حالا ظرفیت ۱۵ هزار نفری ورزشگاه آل مکتوم را پر کرده بودند را نمی‌شد تخمین زد اما می‌توان گفت عراقی‌ها تقریبا یک سوم ایرانی‌ها بودند با اینحال، به طرز عجیبی، اصلا کمتر به نظر نمی‌رسیدند و این مهم رمز بزرگی داشت؛ تشویق‌های کر کننده با طبل‌های بزرگی که در طی ۹۰ دقیقه بازی، حتی یک ثانیه هم، بله درست حتی یک ثانیه هم ساکت نبودند.


با گذشت لحظاتی از بازی، ظاهرا جنگ انتقامی هم رنگ جدی‌تری به خود می‌گیرد. بازیکنان عراق مدام خطا می‌کنند و دوست دارند به سمت جنجال بروند. تماشاچیانشان به طرز عجیبی تشویق‌های ادامه‌دار دارند و مدام روی پا بالا پایین می‌پرند. همین موضوع باعث شده صدای کی‌روش و سرمربی عراق در آن هیاهو اصلا به گوش نرسد اما اینکه چطور بازیکنان آن‌ها را می‌شنوند هم از آن رازهای فوتبالی عجیب است.
کی‌روش مثل همیشه با نگاهی تیزبین هم حواسش به زمین است و هم هر آنچه که باید و همین دقت نظر او باعث می‌شود در یکی از لحظات بازی، بلافاصله سمت جایگاه ویژه ورزشگاه بچرخد و با فریادهایش داور را هم متوجه یک اتفاق کند. همه مبهوت، نگاه به جریانی می‌کنند که سرمربی ایران را برآشفته است. در حالی که سرمربیان دو تیم با وجود درگیری ابراهیمی و یکی از بازیکنان عراق در زمین با هم حرف می‌زدند، کی روش دست‌هایش را بالا برد و به نشانه آرامش چیزی نگفت اما گوش‌های تیز او شنونده لفظ بدی بود که یکی از اعضای کادرفنی عراق که در ردیف اول جایگاه ویژه حضور داشت، به زبان آورد. اعتراض شدید کی‌روش در این صحنه و عصبانیت او بیش از هر چیزی به چشم می‌آمد تا در نهایت داور چهارم و ناظر به این فرد مسئول تذکر جدی بدهند. درست در همین لحظه است که حاضران به شوخی به هم می‌گویند: او پشت سرش هم چشم دارد.

در داخل زمین اما همه چیز به درگیری‌های فیزیکی بازیکنان دو تیم و جنگ بوق و طبل و هیاهوی روی سکوها ختم شده است و درست در همین لحظات بود که داور، سوت پایان نیمه اول بازی را به صدا درآورد و کی‌روش و وینگادا اعتراض خود به داور درخصوص اینکه وقت اضافه را کم گرفته است، اعلام کردند.
در بین دو نیمه ابتدا چمن‌های کنده شده با انبرک‌های ویژه‌ای که تعدادی کارگر در دست داشتند درست شد و سپس زمین برای بازی با طراوت نیمه دوم آبیاری شد. در همین حین هم برنامه‌های تفریحی ای اف سی بود که هواداران را سرگرم می‌کرد. سرود تشویقی دو کشور از بلندگوهای ورزشگاه پخش شد و هواداران ضمن همراهی در خواندن آن، آماده می‌شدند برای نیمه مهم دوم.


با شروع نیمه دوم، ورزشگاه حالا پر از جمعیت شده آل مکتوم دوباره پر شد از صدای طبل و بوق های کر کننده و شعارهای تشویقی هواداران دو تیم. سکوها از تیمشان گل می‌خواستند اما درون زمین ایران به واسطه بازی فیزیکی و خطاهای گاه و بیگاه عراقی‌ها نمی توانست فوتبال مدنظرش را ارئه دهد و کی‌روش تنها سعی می‌کرد با تعویض‌های هجومی‌اش، کنترل بازی را در دست داشته باشد. اتفاقی که در نهایت رقم خورد و با سوت روشن ایرماتوف در پایان بازی دو تیم حاصل شد تا دو تیم به تساوی بدون گل رضایت دهند.
با این اتفاق، اول تیم عراقی و بعد تیم ملی ایران بودند که سمت تماشاگران حاضر در ورزشگاه رفتند و برای همه آن‌ها که آمده بودند دست می‌زدند و تشکر می‌کردند و ایران با این تساوی به عنوان تیم اول گروه «D» به دور یک هشتم نهایی مسابقات صعود کرد.

منبع

نوشته فوتبالی که جنگ نبود؛ وقتی کی‌روش پشت سرش هم چشم دارد! اولین بار در پارس توریسم. پدیدار شد.

درباره نویسنده: administrator

ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *